ارتباط بخش خودآگاه و ناخودآگاه ذهن

ارتباط بخش خودآگاه و ناخودآگاه ذهن در نویسندگی

تفکر بازتاب شورانگیزترین نشانه و ممیز انسان در خلقتی پیچیده و شگفت انگیزست که وی را برای درک حقیقت و راه زندگی به تأمل وا می دارد. ژرفای این قدرت، انسان را با موجی از حقایق آشنا می سازد. تصویری که از مجموعه حیرت انگیز نیاز وی به کلیه صور شناختی معنا می‌بخشد تا آنچه در بستری از نشانه های شناختی به باور انسان جهت داده، با این تصویرگرایی ذهن به مجموعه غریبی از نیازها پیوند بخورد و در این بستر، از هر نشانه صور حقیقی معرفت آشکار شود.

انسان در نهایت آگاهی و کسب معرفت، از مجهولات ذهن خویش مجموعه ای از نشانه های قابل ادراک ساخته و با بررسی صور حقیقی نیاز، هر تصویر به نشانه های حقیقی معرفت جهت می‌بخشد و با حضور باورهای انسان، کلیه صور شناختی را با بازتاب حقیقت همراه می سازد. در این حالت، آنچه ز این نشانه ها به ظهور می رسد، تصویری از حقیقتی بی منتهاست که انسان را با مجموعه گسترده ای از تفکراتش آشنا می سازد. در این حالت، آنچه در حجم غریب نشانه های شناختی آشکار می گردد، تصویری از صور حقیقی معرفت بوده که در این مجموعه، با دیگر گرایشات فکر همراه شده و سبب حیرت وی گردیده است.

ذهن گسترش پذیر انسان، دارای دو بخش ناخودآگاه و خودآگاه است که به صورت متناقض نما با تصویرگرایی تفکرات عمیق انسان، جلوه ای از حقیقت را آشکار می سازد. تصویری که بیانگر صور حقیقی نیاز در بستری از باورهای شناختی است و می تواند از هر نشانه، به اصل و منشأ این نیازها پی ببرد. این مجموعه گسترده خود به خود می تواند در برخورد با نشانه های شناختی به میزان آگاهی و توانایی خود، اصول معرفتی را آشکار نماید و به افکار پراکنده وی سروسامان بخشد. این درواقع، تصویری از همان گرایشات باطنی انسان به سمت مجهولات و کشف حقیقت است که اغلب با ارتباط بخش ناخودآگاه ذهن با خودآگاه به ظهور می رسد.

انسان چون با پیچیدگی های ذهن خویش به بررسی مجموعه های شناختی پرداخت، با بازخورد نشانه های عمیق معرفت از هر تصویری که برگرفته از ناخودآگاه ذهن بوده، یک تصویر نوین در ذهنش تداعی می نماید تا در بررسی و مقایسات مکرر اندوخته های بخش خودآگاه حقیقت به صورت یک تصویر روشن آشکار گردد و اصل بر فرع غالب شود.

 

با توجه به اینکه ذهن خودآگاه و ناخودآگاه در تفکرات انسان مؤثر بوده اند، در اینجا به ارتباط و تأثیر آن در نویسندگی می‌پردازیم.

۱) هدایتگری

نویسنده به صورت مستقیم از بخش خودآگاه ذهن، پیام های شناختی و صور ادراکی را نسبت به محیط و مضامین مختلف ذهن دریافت می کند. این تأثیرگذاری درواقع، آغاز تفکر عمیق وی نسبت به برخی مجهولات است که می تواند برای درک حقیقت به این نشانه های ادراکی جهت بخشد. درواقع، آنچه در ذهن نویسنده موج می زند تصویر همان تفکرات وی نسبت به مضامین شناختی است که او را به بازخورد این تفکرات سوق داده و تصویر روشنی از حقیقت را آشکار می نماید.

 

اندیشه بُوَد نشان تصویر هنر

هر لحظه ز حکمت اینچنین داده خبر

گاهی بُوَد از حضور حکمت، نگران

گاهی شده راهبر ز معنای دگر

 

بخش خودآگاه ذهن در مسیر نویسندگی با ارائه تفکرات ناب و بیان اندوخته های معرفتی خویش، به هدایت بخش ناخودآگاه ذهن می پردازد؛ زیرا پراکندگی افکار و اندیشه های ناخودآگاه درواقع، تصویری از ارتباط این تفکرات با عالم خارج از ذهن بوده، وگر راهنمایی برای هماهنگی با اندیشه های به اثبات رسیده وجود نداشته باشد، این پراکندگی و تشویش افکار، سبب سردرگمی نویسنده در بیان مطلب خواهد شد و زمام سخن را از دست وی خارج خواهد نمود.

بخش ناخودآگاه ذهن، نقش هدایتگری اندوخته های اندیشه را به عهده دارد تا هر آنچه برگرفته از ناخودآگاه ذهن نویسنده است، با حضور نشانه های معرفت در مسیر بیان موضوعی خاص با تصاویر شناختی ذهن همراه شود و نویسنده از پراکنده گویی و تشویش فکر نجات یابد. در گفتار و بیان نویسنده، نشانه های مختلفی از مجموعه اطلاعات ناخودآگاه ذهن اوست که اگر با تفکر ایده آل و اندیشه عمیق وی که برگرفته از خودآگاه ذهن بوده همراه نشود، تصویر روشنی به وجود نخواهد آمد و پراکنده گویی سبب عدم نظم و هماهنگی لفظ و معنا خواهد شد.

هدایتگری ذهن نقش واقعی خودآگاه در مسیر نویسندگی است که از هر جزء شناختی بستری از حقیقت می سازد و با ارتباط بخش ناخودآگاه به صورت مستقیم در ارائه مطلب از صور شناختی بهره گرفته تا اصل و حقیقت گفتار وی به مرحله فعلیت رسد و نویسنده بتواند از هر آنچه در ذهن خویش دارد، تصویر روشنی را به خواننده منتقل کند که درواقع، این تأثیر همان آگاهی و تسلط نویسنده بر بخش ناخودآگاه است که به واسطه هدایتگری خودآگاه ذهن به نتیجه می‌رسد.

 

۲) وسعت پردازش ذهن

با اینکه تفکر انسان مجموعه گسترده ای از نشانه های شناختی و صور مختلف ادراک وی بوده، اما خودآگاه ذهن گاه در محدودیت های پردازش حقایق گرفتار پیچیدگی های بخش ناخودآگاه می شود. در اینجا آنچه به صورت مستقیم می تواند به وسعت پردازش ذهن بینجامد، بخش ناخودآگاه است که نویسنده را با حجم غریبی از اطلاعات روبه رو می سازد که بخشی از آنان به صورت مجهولاتی قابل شناخت فکر وی را درگیر تحلیل و بررسی می نمایند. درواقع با حضور این نشانه هاست که ذهن نویسنده به سمت گسترش و پردازش واقعیت های شناختی گرایش می یابد.

با تجلی نشانه های شناخت، آنچه نویسنده را درگیر تحلیل مضامین مختلف می کند، تأثیرپذیری ناخودآگاه در بخش خودآگاه ذهن است که گسترش نشانه های ادراکی را به صور مختلف نیاز پیوند می زند پس هرآنچه ز این صور شناختی آشکار می گردد، گسترش واژه ها و معانی قابل درک توسط نویسنده است که خود به خود به بازتاب دیگر صور ادراکی نیز جهت بخشیده و یک مجموعه قابل شناخت را به وجود می آورد که تصویرگر حقایق در بخشی از تفکرات وی خواهد بود.

 

چون لفظ شود قرین معنای دگر

آید ز حضور فکر سودای دگر

تصویر حقیقت است همپای نیاز

تا بیند از این حضور رؤیای دگر

 

زمانی که نویسنده به بیان یک موضوع می پردازد، ذهن با حجم غریبی از نشانه های شناختی روبه رو می شود. در این حالت، آنچه می تواند صور ادراکی ذهن را در مسیر همین باورها به اصل و مبنای تغییر نشانه ها سوق دهد، وسعت پردازش ذهن است که نتیجه همان تأثیرگذاری بخش ناخودآگاه در خودآگاه ذهن وی بوده و می تواند زیباترین تجلی اندیشه را به مرحله ظهور برساند. در این حالت، آنچه ز اصول شناختی آشکار می گردد، حجم غریب یافته های ذهن نویسنده است که تفکراتش را در مسیر ارضاء خواسته های درونش هدایت کند.

با قدرت تعدیل افکار، بخش ناخودآگاه به صورت یک مجموعه قابل شناخت در خودآگاه ذهن تأثیر می‌گذارد. این صور ادراکی در قالب باورهای شناختی می تواند بیشترین تأثیر را در هدایت واژه‌ها و معانی ارائه شده توسط نویسنده داشته باشد. درواقع، هر نوشته ای بازتاب صور ادراکی در مجموعه غریبی از واژه هاست که خود به خود معانی قابل ادراک را به ذهن تداعی می نماید، چنانکه با وسعت پردازش ذهن هر تصویر بیانگر  حضور باورهای شناختی در مجموعه ای از نشانه‌های قابل ادراک است که با افزایش پردازش ذهن، مطلوب ترین پیامد را به دنبال خواهد داشت.

 

۳) تنوع و جذابیت

ذهن انسان، مجموعه گسترده ای از شناسه های ادراکی وی بوده که در تصاویر مختلف آشکار می گردد. زمانی که انسان خود را در مجموعه ای از این نشانه های شناختی با اصل و منشأ ادراک همراه سازد، ز هر صورت فکری جلوه روشنی از حقیقت را به ظهور می رساند که خود به خود بیانگر باور درون وی بوده و می تواند با دیگر صور شناختی، تصویر حقیقی نیاز را آشکار نماید. این درواقع، بیانگر حضور نشانه های شناخت در درک اصل و منشأ نیاز است و می تواند تحول آفرین باشد.

ناخودآگاه ذهن، مجموعه گسترده ای از تصاویر شناختی را به خودآگاه پیوند می زند. ارتباط متقابلی که مابین این دو وجود دارد، تصویرگر حقیقتی دیرین است که می تواند به دیگر صور شناخت معنا بخشد و حجم غریبی از باورهای شناختی را به اصول قابل ادراک پیوند زند.این درواقع، تصویرگر همان نشانه های ذهن بوده که به صورت بستری از نیازهای قابل ادراک، از کلیه صور شناخت به مجموعه گسترده این نشانه های قابل تعریف جهت بخشیده تا هر تصویر ذهنی بتواند معنایی خاص را به ذهن نویسنده القا نماید و در واژه ها مصور گردد.

 

هر جاذبه ای که می نشیند به گمان

سودای دگر نماید اینگونه به جان

تصویر حقیقت است در رنگ مجاز

آید ز چنین نشانه در لفظ و بیان

 

نویسنده در خلق اثری جذاب، از تصاویر ناخودآگاه ذهن به عنوان یک راهنما در بیان صور شناختی بهره می برد. در این حالت آنچه می تواند با نظم این تصاویر به شناسه های معرفتی جهت بخشد، حضور نشانه های حقیقت گرایی با تعدیل صور فکری و ارائه جذابیت های گفتاری است که در ارتباط متقابل بین خودآگاه و ناخودآگاه ذهن به وجود می آید و می تواند تصاویر را به جایگاه حقیقی درک واقعیت ها برساند تا اصل و مبنای حقیقت به این تصاویر شناختی معنا بخشد و اصول معرفتی به آگاهی و مهارت نویسنده بیفزاید.

تصویرگری اندیشه، قدرت درک و شناخت واقعیت ها را به اصول معرفتی پیوند می زند. در این مسیر آنچه می تواند به باورهای شناختی معنا بخشد، مهارت ارتباط بخش ناخودآگاه ذهن با خودآگاه است که صور معرفتی را با حقیقت حضور معانی شناختی همراه می سازد و تصویر روشنی از باورها و اندیشه های متعالی نویسنده را به وجود می آورد که بازتاب همان حقایق شناختی بوده و می تواند به اصول معرفتی معنا بخشد و به جذابیت نوشته بیفزاید.

 

۴) بهره گیری از تجربیات

آنچه تفکر انسان را به اصول شناختی پیوند می زند، تصویر روشنی از حقایق است که با بهره‌گیری از تجربیات، نیازهای ارضاءنشده انسان را با نشانه های ادراکی همراه می سازد تا با هدایت بخش ناخودآگاه آنچه به صورت مجموعه ای از حقایق شناختی قابل ادراک بوده، در مسیر شناخت با این اصول هم جهت شود و یک تصویر روشن از معرفت را برملا سازد و ز باور درون، به دیگر صور شناخت جهت بخشد تا با معناگرایی حقایق و بهره از تجربیات، به نظم این صور شناختی بینجامد و اصول نویسندگی با درک حقیقت و هدایت این افکار رعایت شود.

در مسیر درک و دریافت واقعیت های شناختی، ذهن نویسنده به صورت مجموعه ای از شناخت به دیگر صور ادراکی جهت می بخشد. آنچه در مسیر باورهای شناختی می تواند از اصول و منشأ معرفت بهره مند شود، حضور تجربیاتی است که با هدایتگری بخش ناخودآگاه به این نشانه ها جهت داده تا اصل و منشأ این حقایق با تصاویر ذهنی، مجموعه کاملی از واقعیت ها را به وجود آورد که خود بیانگر این نشانه های شناختی بوده و باور نویسنده را به حقیقت پیوند می زند.

 

با تجربه می شود به اندیشه رسید

تصویر و نشان عشق بر دیده کشید

دریافت نشان عشق را غرق هنر

از هرچه به جز حقیقت اینگونه برید

 

زمانی که نویسنده اندوخته های ذهن خود را با نشانه های شناختی همراه می سازد، به گرایشات درون معنا می بخشد و با حجم غریب این نشانه ها، ز اصول ادراکی یک تصویر روشن از حقایق معرفتی را به وجود می آورد که بیانگر همان تجربیات نهفته ای است که بخش ناخودآگاه با هدایتگری اندیشه به صور ادراکی پیوند زده و یک مجموعه کامل از حقایق را آشکار ساخته، این همان تصویرگرایی حقیقت در موجی از نشانه های ادراکی است.

نویسنده به کمک تجربیات خویش از هر نشانه ای بهره می گیرد تا با بررسی صور شناختی از هر تصویر به باور کاملی از معرفت دست یابد. در این حالت، تجربه می تواند به اندیشه نویسنده جایگاه خاصی ببخشد تا جایی که صور ادراکی را راهنمای ذهن ناخودآگاهش قرار داده تا ز این تصویرگرایی، باور روشنی از افکارش را با حقیقت همراه سازد تا درک و شناخت نشانه های هر تصویر، تحول بخش معانی الفاظ کاربردی باشد.

 

۵) معناگرایی خلاق

زمانی که ذهن ناخودآگاه سبب وسعت بخشی اندیشه نویسنده شد، هر تصویری که ذهن با درک نشانه های شناختی در مجموعه ای از باورهایش مصور می سازد، مبنای تغییر دیگر صور ادراکی خواهد بود. در این حالت، معانی ارائه شده در قالب الفاظ با نقش پردازی واقعیت ها، به کلیه صور شناختی جهت می بخشد تا هر آنچه باید در قالب اندیشه ای کمال یافته بیان شود، یک نشانه در مسیر کمال گرایی تجربیات نویسنده باشد و به صورت غیر ارادی در کلیه نشانه های ادراکی حضور یابد.

با هدایت ناخودآگاه ذهن، بخش خودآگاه با معانی مختلف و خلاقانه ای آشنا می شود که اعجاب برانگیزست. تصویر در تصویر به وجود می آید و در هر صورت شناختی یک جلوه از واقعیت های ادراکی را مصور می سازد. در این حالت، نویسنده می تواند معانی خلاقانه ای را در کلیه واژه های شناختی متبلور سازد که در این راستا، هر تفکر خلاقی نیز بیانگر زیبایی های نوشتاری و معانی گسترده فکر و اندیشه ای متعالی خواهد بود، پس نقش آفرینی ذهن می تواند در زیبایی‌های نوشتاری وی ظاهر گردد.

 

تصویر عیان شود ز معنای وجود

هر واژه نشیند اینچنین غرقه بود

تا معنی خوش برآید از لفظ چنین

خلاقیت آورد ز هر جلوه جود

 

بخش ناخودآگاه ذهن با تداعی معانی و مفاهیم خاص، به صورت یک مجموعه غریب با صور شناختی همگام می گردد. در این حالت، هر تصویری که می تواند بیانگر باور درون باشد، خود به خود در صور شناختی آشکار می شود، پس هر تصویر در قالب نقشی نوین معانی مختلف را به ذهن تداعی می کند تا در این مسیر هر نشانه بتواند قدرت تفکر نویسنده را در بازیابی معانی خلاق افزایش دهد و یک مجموعه قابل تعریف از واقعیت ها را به تصویر بکشد.

معناگرایی خلاق، نتیجه ارتباط مستقیم ناخودآگاه ذهن با خودآگاه است که در کلیه صور ادراکی می تواند بیانگر خلاقیت های نوشتاری نویسنده باشد و خود به خود در مجموعه حیرت انگیزی از اندیشه های کمال یافته انسان، سبب تغییر و تحول فکر گردد و بازتابی از این نشانه های شناختی را به اصل حقیقت طلبی متصل سازد که درواقع، باوری از نیازهای نویسنده در درک و بیان واقعیت هاست و به هدایتگری بخش خودآگاه نیز جهت می بخشد.

 

۶) کشف مجهولات ذهن

انسان با تفکر عمیق خویش بارها در جهت کشف مجهولات تلاش نموده است. آنچه در ذهن گسترش پذیر انسان موج می زند، تمایل به درک حقایق و کشف واقعیت های شناختی است که با حضور صور ادراکی به اصل شناسه های معرفتی جهت بخشیده تا هر آنچه نویسنده در ذهن خیال پرداز خویش می پروراند، با حضور واسطه های شناختی به اصل و منشأ واقعیت ها بپیوندد که خود تصویری از حضور این نشانه های ادراکی است و نویسنده را بر اصل این خیال پردازی واقف می سازد.

نویسنده به دلیل حضور نشانه های شناختی و آگاهی از صور خیال با طرح سؤالات مختلف و پرسش و پاسخ های ادراکی ذهن را درگیر سؤالات مکرری می سازد که برگرفته از فکر گسترش پذیر اوست و با تصویرسازی مکرر ذهن و درگیری با مجهولات مختلف، اندیشه را در معرض درک حقایقی قرار می دهد که تصویرگر واقعیت های ادراکی بوده و اصل را بر منشأ این تفکرات مقدم ساخته، نویسنده با کشف این مجهولات به افکار خود نظم می بخشد.

 

تصویر حقیقت است رسواگر راز

پیدا شود از چنین نشان نقش نیاز

هر جلوه که می شود عیان در ره بود

از بهر سؤال بوده در سوز و گداز

 

آنگاه که نویسنده تصویر روشنی از خیال را در ذهن خود مصور می سازد، گاه با جنبه هایی از واقعیت های ادراکی روبه رو می شود که این نشانه ها ذهن وی را درگیر مجهولات مختلف می‌سازد. پرسش از خودآگاه و پاسخ از بخش ناخودآگاه ذهن نویسنده را در مسیر کشف حقایق درگیر واقعیت هایی می نماید که خود به خود به صور شناختی وی جهت بخشیده و با نحوه نگرش صحیح به اصول قابل تعریف، بیشترین تأثیر را در تغییر و تحول موقعیت های شناختی خواهد داشت و درصد پذیرش نشانه های ادراکی را در نویسنده دو چندان خواهد ساخت که خود بیانگر تفسیر و تحلیل مضامین ادراکی است.

ارتباط بخش خودآگاه و ناخودآگاه ذهن به نحو کاملاً مطلوب و شایسته ای نویسنده را با الگوهای شناختی و نشانه های تعریف پذیر آشنا می سازد تا با کسب مهارت های شناختی، به توسعه واقعیت های ادراکی بپردازد و از طریق مشاهده تصاویر ذهن در قالب معانی مختلف و کاربرد صحیح واژه ها، به بازنمایی تخیلات و محفوظات ذهن خویش جهت داده و با تقویت  قوای ادراکی، به کیفیت بهتر نوشته های خویش معنا بخشد تا در این مسیر به اصول شناختی  واقف گردد. این درواقع، نتیجه همان ارتباط صحیح ناخودآگاه با خودآگاه ذهن است و می تواند تحول بخش نیز باشد.

 

(ملیحه هدایتی)

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با من:

سوال یا پرسشی از من دارید؟

مطمئنا بی‌نقص نیستم؛ اما بی‌وقفه می‌کوشم برای بهتر شدن. در مسیرِ کامل‌ شدن، حتما نیازمند چشمان تیزبین شما و شنوای نظرات ارزشمندتان هستم.

 

شماره تماس مستقیم با من: ۰۹۱۵۱۲۵۳۱۸۰

ایمیل پشتیبانی: support@malihehedayati.com