جایگاه نوآوری در نوشتن

جایگاه نوآوری در نوشتن

هر نوشته، بازتاب تفکر در قالب واژه ها و معانی خاص است. در واقع، آنچه نویسنده در ذهن گسترش پذیر خویش می پروراند، گاه در ارتباط با محیط خارج از ذهن به صورت یک مجموعه قابل تعریف از نشانه های شناختی است که به دلیل داشتن هدفی خاص، در قالبی متناسب با معنی او را به انتخاب واژه ها و عباراتی وا می دارد که بیانگر مقصود پنهان و هدف نهایی او هستند. این تصویری از ذهنیت گرایی درخلق اثری زیباست.

در راستای همین معناگرایی ذهن، نویسنده در اغلب موارد به خلاقیت روی می آورد؛ زیرا آنچه در تصاویر ارائه شده فکر وی حضور دارد، جزئی از کلیتی پنهان است که خود به خود از خودآگاه ذهن نشأت می گیرد. نویسنده برای ایجاد حس خلاقیت از هر تصویری که در ذهنش منعکس می گردد، به صورت یک نشانه در ارائه معنی بهره مند می شود تا در کنار این خلاقیت و نوآوری در نوشتن، نوشته اش جذاب و هدفمند باشد.

 

جایگاه نوآوری و خلاقیت در نوشتن

 

۱) تکمیل کننده

نویسنده از طریق نوآوری با جلوه هایی از تخیل آشنا می شود. زمانی که نشانه های این تفکرات در قالب صور ناآشنا، ذهن وی را درگیر مفاهیم خاص می سازند، هر تصویر می تواند در مسیر ارائه معانی مختلف از قالب های قابل شناخت بهره مند شود. در این حالت، صور تازه ای از درک معانی در ذهن نویسنده به وجود می آید. این تصاویر به صورت جلوه های قابل شناخت از هر جزء به کلیتی غریب می پیوندند که در واقع، تصویرگر معانی مورد نظر هر نویسنده ای هستند.

با توجه به گستردگی معنا و وجود راهبردهای فراوان شناختی در مسیر همین معناگرایی، بهترین راه از نظر نویسنده، نوآوری و خلاقیت در نوشته است که خود به خود تکمیل کننده معانی مورد نظر بوده و می تواند به صور قابل شناخت ذهن وی جهت بخشد. این همان تصویرگرایی قابل تغییری است که در مسیر شناخت نشانه های مربوط به هر واژه و معنی می تواند بیشترین تأثیر را در ایجاد اثر خلاقانه داشته باشد که خود معرف توانایی ذهن و قدرت گسترش پذیری اندیشه نویسنده است.

 

آید ز خیال، نقش و تصویر دگر

خلاقیت اینچنین بُوَد رمز هنر

کامل شود از حضور آن نقش خیال

هر لحظه دهد ز این نشان باز خبر

 

زمانی که نویسنده با یک موضوع خاص رو به رو می شود، ذهن وی به صورت غیر ارادی به تصویر سازی می پردازد. اگر این تصویر سازی در مسیر هدف گرایی وی باشد، می تواند از هر نقش و تصویری به دیگر معانی مورد نظر خود جهت بخشد، و گرنه این تصویر گرایی ها تنها سبب سردرگمی وی خواهند بود، بنابراین هنر نویسنده در نوآوری و خلاقیت بسته به چگونگی درک وی از حضور این تصاویر شناختی است که به توانایی هایش هدف می بخشد.

با این قدرت و نوآوری خلاقانه، نویسنده معانی مورد نظر خود را به صورت غیر مستقیم با نشانه های شناختی ذهن خویش همراه می سازد. این مطلب باعث به وجود آمدن معانی قابل تعریف شده که می توانند هر معنی و لفظ ساده ای را بسط و گسترش دهند، بنابراین اگر معانی به صورت جزنی ازکلیت مورد توجه قرار گیرند، با این روش و قدرت خلاقانه در نهایت کمال، بیانگر صور ذهن و افکار نویسنده بوده و می توانند تکمیل کننده دیگر  معانی مطرح شده باشند.

از طریق نوآوری، آنچه باید در قالب واژه ها و معانی خاص ارائه شود، جزئی از یک مجموعه بزرگ خواهد بود که می تواند به ساختارهای ذهنی نویسنده هدف بخشد. گاه به واژه های ساده پناه می برد و زمانی در قالب جملاتی پیچیده، منظور مورد نظر خود را ارائه می دهد. در هر دو حالت، نوعی تصویر سازی صورت می گیرد که به صورت راهبردی در کنار دیگر معانی مورد نظر کامل کننده معنی و مفهوم نویسنده بوده و می تواند بیشترین تأثیر را در رشد و تعالی ذهن وی داشته باشد.

 

۲) بسط افکار

با توجه به اینکه ذهن نویسنده در مسیر گسترش معانی با تفکیک هر جزء قابل شناخت به تصویرگرایی روی می آورد، نوآوری می تواند تأثیر مستقیمی در گسترش افکار و معانی مورد نظر داشته باشد؛ زیرا احساسات و عواطف در کنار اندیشه متعالی بیانگر نوعی از معانی قابل شناخت هستند که خصوصیات هر کدام از این مفاهیم می توانند تسریع کننده، انتقال افکار از ذهن نویسنده به خواننده باشند. در واقع، ذهن با تحمل برخی از معانی راهکارهای ارائه مضامین مورد نظر را با نوعی خلاقیت همراه می سازد تا صور مختلف ذهن در قالب واژه ها ارائه شوند.

 

اندیشه شود در اوج تدبیر بیان

هر فکر نشیند اینچنین کنج زبان

اندیشه چوگسترش پذیراست چنین

هر لفظ بُوَد در عمق هر فکر نهان

 

نویسنده در چارچوبی که این حس نوآوری در ذهنش به وجود می آورد، طی قوانین تعیین شده از جانب اندیشه اش تصاویر شناختی و معانی قابل ادراک را با یکدیگر آمیخته و تصویر نوین از معانی را از بطن این نوآوری ارائه می دهد که خود به خود، بیانگر تصویر دیگری از معانی بوده اند و با جهش فکر و توسعه مضامین مورد نظر به مجموعه غریبی از واقعیت های پنداری خواهند پیوست که این خود، معنی همان بسط افکار در قالب نوآوری است.

شیوه های مختلفی که نویسنده با دیگر تصاویر ذهن خویش همراه می سازد، تصویرگر جلوه های ناشناخته ای از معانی مورد نظر بوده اند که نویسنده به دلیل حس نوآوری و خلاقیت، با ارائه تصاویری خاص طی ضابطه هایی که خود برای نوشته اش معین می سازد، به تصویرگرایی مفرط ذهن پاسخ می دهد تا با واژه ها و معانی خاص، به بسط افکارش بپردازد و نوآوری وخلاقیت در نوشته اش بیانگر این  احساس غریب باشد.

 

پیشنهاد میکنم این مطلب را هم مطالعه کنید: آموزش نویسندگی کتاب | چگونه کتاب بنویسیم

 

نویسنده در چارچوب یک سلسله قوانینی که خود برای نوشته اش مشخص می کند، به تغییرات ناگهانی مفاهیمی می پردازد که در ذهن گسترش پذیرش نهفته اند. او با شرایط و ضوابط خاص و نوآوری و خلاقیتی که خود برای تصویرگرایی ذهن در نظر گرفته به حجم غریب معانی جهت می بخشد و خود را مکلف می داند تا از واژه هایی استفاده نماید که در راستای این نوآوری بوده اند، بنابراین با وجود آن که از همان معانی قابل تعریف ذهن بهره می گیرد، باز هم در گسترش واژه ها و خلق معانی همگام با جذابیت محوری نشانه های شناختی به بسط افکار خویش پاسخ می دهد.

لازمه این بسط افکار، درک عمیق نویسنده از شرایط موجود است؛ زیرا وی در مسیر نوآوری و خلاقیت به انتخاب بهترین واژه ها و معانی می پردازد تا با تعبیر صحیحی که از حضور این معانی دارد، بتواند مجموعه گسترده ای از افکارش را ارائه دهد. در این حالت، تناقض گرایی برخی از واژه می توانند به خلاقیت بیشتر بینجامند. حضور چنین  تصاویر و معانی خاص بیانگر همان حس روشن و اندیشه گسترش پذیر اوست که به جنبه های مختلف فکر جهت بخشیده و تصویر روشنی از این مجموعه تصاویر را ارائه می دهد.

 

۳) جذابیت محوری

انگیزه ای که نویسنده از نوآوری وخلاقیت در بیان معانی دارد، در واقع تصویرسازی واژه ها در ذهن خواننده است. نوعی ارتباط دوجانبه بین خود و خواننده ایجاد می کند تا جذابیت و کشش خاصی در خواننده به وجود آید و بتواند با تصویرسازی ذهن خویش به درک معانی مورد نظر نویسنده برسد. شرط این جذابیت محوری، حضور واژه های قابل تعریف و معانی گسترش پذیری است که می تواند به نشانه های شناختی و صور غریب ذهن معنا بخشد و مجموعه کاملی از معانی را مصور سازد.

 

جذاب چو می نماید این صورت فکر

هر جلوه نهان شود در این قدرت فکر

تصویر دگر عیان نماید ز حضور

چون معنی آن بود در این حکمت فکر

 

یکی از بارزترین نشانه های این جذابیت محوری، حضورمعانی خاص برای ارئه بسیاری از مقاصد مورد نظر نویسنده است که می تواند با تصویر گرایی ذهن و حضور نشانه های شناختی به باور روشنی از نیاز دست یابد. در این حالت آنچه در ارتباط واژه ها با معانی مورد نظر به جذابیت های شناختی می انجامد، تصویر روشنی از آن معانی است که به اصلاح نقص ها و معایب موجود در این جذابیت گرایی می پردازد و با تجلی صور شناختی به حقایق جهت می بخشد.

ارزش این تصویرگرایی تا حدی است که بسیاری از معانی قابل ارئه را می تواند در مجموعه ای از نشانه های شناختی ارئه دهد تا آنجا که با جذابیت  محوری  و رشد تخیل، تصویر نوینی از موضوع مورد نظر را ارائه می دهد. این در واقع تصویری از همان نشانه های قابل شناختی است که به تصویرگرایی معانی می انجامد. تخیل پردازی به نویسنده این امکان را می دهد که مقصود خویش را از میان واژه های قابل تعریف پیدا کند و زیبا ترین تصویر را برای بیان معانی ارئه دهد که خود بیانگر حقیقتی غریب است و می تواند به دیگر صور شناخت معنا ببخشد.

تا زمانی که نویسنده نتواند بر واژه ها و معانی ذهن تسلط پیدا کند، این جذابیت محوری معنایی نخواهد داشت بنابراین شرط اصلی برای نوآوری، تسلط ذهن نویسنده بر هدایت این معانی است که می تواند با نظم بخشیدن به واژه ها از صور خاص اندیشه  بهره مند شود و خود به دیگر معانی شناختی جهت بخشد که در مجموع رسواگر حقایق پیچیده ای است که به دیگر معانی ذهن هدف داده و بر تصاویر شناختی می افزاید.

 

۴) هدایتگری صور ذهن

گرچه تصویر سازی ذهن می تواند عامل رشد  تفکرات و ارائه زیبا ترین معانی باشد، اما اگر همین تصویر گرایی های افراطی کنترل نشوند، خود به خود به تشویش افکار و پراکندگی معانی خواهند پیوست. نوآوری به نویسنده این امکان را می دهد که با هدایتگری صحیح صور ذهن، زیبا ترین تصاویر را ارائه دهد. از جزئیت پردازی رها شود و به کلیت معانی جهت بخشد، بنابراین هرآنچه می تواند در کنار تصویر سازی به هدفمندی معانی منتهی شود، در واقع جلوه های حقیقی این نیاز بوده که نویسنده را در مسیرآن هدایت می کند.

 

اندیشه به هر نشانه تصویر دهد

با قدرت فکر نقش و تدبیر دهد

هر جلوه بی نشانه در اوج نیاز

اینگونه به واژه رنگ و تفسیر دهد

 

گستردگی و پراکندگی معانی، تنها با نوآوری می تواند به صورت یک مجموعه قابل تعریف ارائه شود بنابراین تخیل گرایی نویسنده با هدایت تصاویر ذهن یک مجموعه از تصاویر را به وجود می آورد که هر تصویر با تصویر دیگر در ارتباط بوده و حجم غریبی از افکار را آشکار می سازد تا آنجا که هر نشانه می تواند با تصویر گرایی بیشتر معانی به بیان واقعیت های پنداری بپردازد و برجذابیت بیشتر نوشته بیفزاید.

توصیف هر واژه یا مفهوم می تواند آغازی برای تصویرسازی بیشتر ذهن باشد. نویسنده گاه از توصیف برای این گسترش استفاده می کند، زهر صورت ذهنی تصویری از معانی قابل تعریف ارائه دهد تا با وسعت بخشیدن به معانی ذهن، اصول شناختی را به مضامین ادراکی پیوند بزند و با اطلاع از مفاهیم  قابل شناخت، زهر تصویر به باورهای درون خویش پاسخ دهد که خود نشان دهنده اصل و منشأ این تصویر گرایی بوده و می تواند تحول بخش باشد.

اصولی که نویسنده در تصویر گرایی ذهن مورد توجه قرار می دهد، در واقع بیانگر هدایتگری این صور شناختی است که به واقعیت های ادراکی جهت بخشیده و با نوآوری در معانی و مضامین خاص، تصویر روشنی از حقیقت را ارائه می دهد. در واقع، آنچه می تواند به ذهن نویسنده جهت بخشد، حضور همین نشانه های نوآوری و خلاقیت است که هدایتگر تمام صور شناختی بوده و می تواند مجموعه غریبی از افکار، واژه ها و معانی را در قالب زیباترین تصویر حقیقی نیاز ارائه دهد که در واقع، بیانگر اصل و منشأ این تصویر سازی هاست.

 

۵) نقش پذیری افکار

در ذهن نویسنده حجم غریبی از افکار و اندیشه های متفاوت است که می توانند هر کدام از این تصاویر  ذهن در قالب مفاهیمی خاص ارائه شوند، اما نوآوری و خلاقیت این امکان را به نویسنده می دهد تا با نقش پذیری افکار مختلف به نوعی هدف گرایی گرایش یابد تا هر تصویر ذهن در جایگاه  واقعی خود قرار گیرد و با حضور نشانه های شناختی از هر تصویر مجموعه ای از اهدافش برملا گردد. در واقع، این نقش پذیری بر قدرت ادغام معانی و مضامین بیشتر فکر می انجامد تا صور آشنایی از حقیقت آشکار شود.

 

چون فکر ز لفظ و معنیش کامل شد

بر جلوه بی نشان دل واصل شد

تصویر نکو دهد خبر از این کار

معنای چنین حقیقی حاصل شد

 

نویسنده با نقش پذیری افکار در مسیر نوآوری وخلاقیت، مانع پیدایش تضاد معنایی و پریشانی افکار می شود، در واقع، تحت تأثیر این خصوصیت با در نظر گرفتن امکانات مختلف ذهن و ارزیابی موانع  موجود برای ارائه افکار با هدایت تصاویر ذهنی، به تثبیت معانی در واژه های ارائه شده می پردازد تا تحت تأثیر موقعیت های مختلف بتواند بهترین معنی و مفهوم را به خواننده منتقل سازد و موانع موجود را از سر راه این تصویرگرایی بردارد تا حقیقت معانی در واژه های انتخابی، بیانگر روشن ترین مضامین شناختی گردد.

نوآوری و خلاقیت ذهن نویسنده، این امکان را به وی می دهد تا با دوری از موقعیت های نامطلوب، به تغییر اهداف  و انتخاب راهکارهای نوین بپردازد تا با نقش پذیری افکار هدفمند، در مسیری گام بردارد که بیانگر تمایلات  سرکوب شده و آرزوهای مکتوم او بوده و می تواند در این مسیر پیوسته با ارائه معانی مختلف و نقش  تصاویر ذهن به تمایلات شناختی خویش پاسخ دهد. در واقع، نویسنده تحت تأثیر این راهکار از بروز ناهنجاری های شناختی جلوگیری می کند و تصویر روشنی از واقعیت ها را ارائه می دهد.

نقش پذیری افکار، تصویرگر اندیشه های تکامل یافته نویسنده است که وی را بر واقعیت های ادراکی واقف  می سازد تا بتواند دور از تقصیر و پیدایش اضطراب، به رشد این نشانه های شناختی بینجامد و با ادامه یافتن مسیر  رشد و تداوم افکار، به نیاز خود و دیگران که همان گسترش معانی  و مضامین مختلف است پاسخ دهد و در این حالت، با تقلیل ضعف ها و کمبودهای نوشتاری بهترین معانی و کامل ترین تصاویر ذهن توسط نویسنده در قالب متنی قابل تعریف ارائه خواهد شد.

 

۶) هدفمند بودن و تعالی نوشته

نویسنده از طریق راهکارهای شناختی به تصویرگرایی ذهن خویش جهت می بخشد. نوآوری و خلاقیت به هدفمند بودن نوشته کمک می کند، یعنی آنجا که باید هر صورت فکر در قالب واژه ها و تعابیرمختلفی از معنا آشکار شوند، وی با اطلاعات و مهارت های خویش در زمینه مضمون پردازی های متعدد به جاذبه های شناختی معنا می بخشد تا تصویر روشنی از حقایق ذهن ارائه شود  و بتواند با قضاوت صحیح به تمایلات خویش در مسیر ارائه معانی جهت بخشد.

 

اندیشه هدف بیافریند زین کار

چون معنی لفظ بوده بی شک بسیار

تصویر چنین حقیقی غرق یقین

پیدا شود از چنین رهی، در گفتار

 

رشد و تعالی نوشته وابسته به همین طرز تفکر و ارائه اندیشه های خاص  شناختی  است که با ارتباط صحیح بین تخیل و واقعیت می تواند  عکس العمل های منطقی و مؤثری را به وجود آورد که خود به خود بر هدفمند بودن نوشته تأثیر گذاشته و می تواند استحکام بخش معانی و مضامین خاص باشد. طرز تفکر و تمایل نویسنده به ارائه این مضامین می تواند دلیل منطقی و مؤثری  بر رشد و تعالی نوشته باشد تا آنجا که با رشد و باور های شناختی به بیان  تصاویر محرک ذهن پرداخته تا حقیقت در جلوه ای از معانی خاص ارائه شود.

ذهن تحریک پذیر نویسنده معلول محرک هایی است که در خیال پردازی های خویش و در واقعیت حضور دارند. از مجموعه این محرک ها، اندیشه به صور قابل شناختی از تخیل حاکم می گردد. رغبتی که ذهن نویسنده به سمت واقعیت های ادراکی دارد، در واقع نشانه ای از این تصویرگرایی است. هدفمند نمودن و تعالی نوشته بازتاب همان نوآوری  و خیال پردازی نویسنده است که با افزایش رغبت وی به درک واژه ها و معانی خاص به صورت یک راهکار مؤثر می تواند شرایط پذیرش واقعیت ها را تغییر دهد و یک تصویر روشن از حقیقت را آشکار نماید.

با توجه به موارد ذکر شده، می توان گفت نوآوری در نوشته با قدرت تعمیم  واژه ها و معانی با تخیلات کنترل شده ارتباطی مستقیمی دارد. انتخاب واژه مناسب و عکس العمل خاص  ذهن در ارائه معنا می تواند  نتیجه این نوآوری باشد که در مجموع کلیت قابل تعریفی را به دیگران عرضه می دارد، چنانکه هر واژه  از لحاظ مفهوم  و کیفیت  مضامین شناختی با صور آشنایی  از خیال همگام می گردد. این مطلب در واقع سبب جلب توجه خوانندگان به مطلب ارائه شده می گردد و آن جذابیتی که باید در نوشته حضور داشته باشد، با این نوآوری به مرحله ظهور می رسد، تا آنجا که می توان  با دلی آگاه  و ذهنی باز به نقش نوآوری در نوشتن واقف گشت.

 

ملیحه هدایتی

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با من:

سوال یا پرسشی از من دارید؟

مطمئنا بی‌نقص نیستم؛ اما بی‌وقفه می‌کوشم برای بهتر شدن. در مسیرِ کامل‌ شدن، حتما نیازمند چشمان تیزبین شما و شنوای نظرات ارزشمندتان هستم.

 

شماره تماس مستقیم با من: ۰۹۱۵۱۲۵۳۱۸۰

ایمیل پشتیبانی: support@malihehedayati.com