نقش تجربیات در موفقیت انسان

نقش تجربیات در موفقیت انسان

انسان برای رسیدن به اهداف و آرزوهایش، به تصاویر ذهنی و رؤیاهای خویش پناه می‌­برد. آنچه در اندیشه وی موج می‌زند، بازتابی از حقایق ادراکی در قالب زیباترین رؤیایی است که می‌تواند او را در جهت رسیدن به اهدافش یاری کند. در همین راستا، نشانه‌های شناختی و اصول ادراکی می‌توانند واسطه تغییر و تحول قرار گیرند و انسان را در کشف حقایق یاری کنند.

آنچه در برابر آینده در ذهن تحریک ‌پذیر انسان نقش می‌بندد، جلوه‌ای از نشانه‌های شناخته شده ذهن اوست که به وی تصویر روشنی از فردا را نشان می‌دهد، تصویری که در آن از هر جزء شناخت کلیتی قابل تعریف می­‌سازد و با مقایسه بین یافته‌های خویش و علل موجود در عالم خارج از ذهن، به یک درک کامل می‌­رسد که او را در مسیر این یافته‌ها یاری می‌کند و جلوه روشنی از آرزوهایش را آشکار می‌سازد که در واقع، بیانگر حقیقت است.

 

آرزوی موفقیت:

هر انسانی برای رسیدن به نهایت آرزوها و خواسته‌های درون خود، همواره به تسکین دردهایش می‌­پردازد. موفقیت برای انسان، تصویر روشنی از تمام تمایلاتی است که او را در حجم غریب باورهای معرفتی، با نوعی بازخورد مبتنی بر حقیقت طلبی رو به رو می­‌سازد. حسی ورای نیازهای تعدیل یافته که برای رسیدن به حقیقت، تصویر روشنی از خواسته‌هایش را بر ملا می‌­نماید و به او چگونه زیستن را می‌آموزد تا در برابر تمایلاتش، به درک و باوری روشن آراسته گردد.

 

در راه هدف چو غرق تدبیر بُوی

دان واقف بر عیوب و تقصیر بُوی

از بهر موفقیت آیی به میان

آگاه به نقد و بحث و تفسیر بُوی

 

موفقیت برای انسان، نماد حقیقی سعادت او در دنیای مملو از درد و رنجی است که او را در سختی‌ها و حوادث روزگار می­‌آزماید. برای چنین احساسی، گاه به درک نشانه‌های شناختی می‌پردازد و زمانی بین خود و باورهایش به تصویرسازی رؤیاهایی سرگرم می­‌شود که بیانگر خاطرات وی بوده‌اند و می­‌توانند دنیایی از تصاویر روشن را منعکس سازند تا این حقیقت، اصل و منشأ تغییر و تحول قرار گیرد و او را با نشانه‌های تصاویر ذهنی خویش، به باوری دیگر پیوند زند که بیانگر نیاز وی در بستری از شرایط تحول آفرین به شمار می‌آید.

تجربه، تصویر شکست‌ها و موفقیت‌های انسان در مسیر زندگی است که به او نگاهی فراخور احساسات و نشانه‌های ادراکی می‌­بخشد تا بتواند از مجموع این تصاویر، به یک حقیقت کلی و نشانه قابل شناخت دست یابد. در واقع، تجربه واسطه‌ای برای رسیدن انسان به حقیقت حیات و معنی واقعی هدفمندی است.

 

در اینجا به بیان تأثیر و نقش تجربیات در موفقیت انسان می­‌پردازیم:

 

۱- آگاهی

با توجه به پستی و بلندی شرایط زندگی، انسان همواره در برابر حوادث و آزمون های مختلف روزگار قرار می گیرد. در این بحبوحه حیرت انگیز، گاه انسان به طعم تلخ شکست می رسد و زمانی غرق امید، احساس موفقیت می کند. در تمام این شرایط، با حضور نشانه های شناخت در موقعیت های زندگی به نوعی آگاهی و بینش خاص نسبت به شرایط روزگار می­رسد. این همان تصویر روشنی است که انسان را در مراحل زندگی هدایت می‌کند تا بهترین راه را انتخاب نماید.

کشف نشانه های موجود در موقعیت های مختلف، می‌تواند بازتاب همین احساس روشن و درک عمیق او از شرایط روزگار باشد که به وی توانایی تجزیه و تحلیل شرایط را می‌دهد تا او در کمال آگاهی بتواند ز باور روشن خود، نیازها و خواسته هایش را کنترل نماید.  این آگاهی سرمنشأ تغییر و تحول قرار گرفته و او را با بازتاب بسیاری از حقایق ادراکی آشنا می‌سازد که در واقع، تحول بخش اندیشه انسان در مسیر کسب موفقیت خواهد بود و با ارائه راهکارهای مؤثر، بسیاری از موانع را از سر راه او بر خواهد داشت.

 

هر تجربه می دهد تو را قدرت فکر

یابی ز هدف هزار اندیشه بکر

این تجربه می دهد تو را رمز  یقین

می­گوید از این نشانه صد صورت ذکر

 

شناخت کاملی که انسان از شرایط موجود حیات خویش می‌­یابد، برگرفته از همان تجربیات است که تصویر روشنی از آینده را نشانش می‌دهد تا بتواند در مقایسه و بررسی جزئیات راه موفقیت، به بهترین روش درک و شناخت موقعیت‌ها دست یابد. این در واقع، تصویری از همان شناخت اولیه وی بوده که در برخورد با شرایط موجود، انسان را به آگاهی و درک حقایق می‌رساند تا بتواند در برخورد با نشانه‌های ادراکی، به شناخت کامل هدف خود دست یابد. در این حالت، با تجربیات خود ذیل آگاهی کامل از نیازهایش به نتیجه ای ایده‌آل خواهد رسید.

 

۲- تلاش برای تغییر

تجربه به انسان می‌آموزد که از هر تصویر ذهنی و باور شناختی خویش، مجموعه تغییر یافته‌ای از نیازهایش را به وجود آورد. تصویری که به وی می‌آموزد چگونه از حقایق مکشوف اجتماع در جهت رشد توانایی‌هایش بهره بگیرد و بتواند نیازهایش را کنترل نماید. در این حالت، آنچه را که طی تجربه آموخته، در مسیر این نیازها قرار می‌دهد تا فقدان توانایی‌هایش را در مسیر موفقیت برطرف نماید و به باوری زیبا دست یابد.

تغییر و تحول، نتیجه تجربیاتی است که انسان را با درک رفتارهای نامطلوب طی راه و روش مناسب، به رفع نواقص و عیوبش توانا می‌سازد تا هرچه را در مسیر موفقیت وی واسطه قرار گرفته، با بررسی و سنجش نکات مثبت و رفع نقص‌ها به کلیتی قابل تغییر تحت عنوان هدف متصل سازد که در واقع، زمینه ظهور توانایی‌ها و بازتاب زیباترین تصویر حقیقت در باورهای شناختی وی بوده و می‌تواند مؤثر واقع شود.

تجربه با ایجاد حس روشن و تصویر کاملی از آینده و اهداف انسان به وی این امکان را می‌دهد که برای تغییر از باورهای مکشوف و اهداف روشنش بهره بگیرد و برای رفع نواقص ز اصول شناختی و نشانه‌های ادراکی، مجموعه کاملی از باورهایش را مصوّر نماید که بیانگر کاملترین نشانه‌های حقیقت طلبی در مسیر اهداف و یافته‌های درون است و می‌تواند ذیل تجربه به وی توانایی تغییر و تحول را ببخشد که اصل و مبنای تصویرگرایی ذهن و هدف‌یابی اوست.

 

با تجربه می شود تلاشت افزون

از بهر هدف بُوَد حقیقت، کانون

هر باور روشنی که یابی زین راه

در غایت کار می نماید قانون

 

رفع نواقص و کمبودهایی که انسان در مسیر کسب توانایی‌ها در وجودش احساس می‌­کند، مقدمه‌ای برای تغییر و تحول وی در مسیر زندگی بوده و به او این توانایی را می‌دهد تا ز تجربیات خویش تصویر روشنی از آرزوهایش را مصور سازد که در واقع، بازتاب نیازهای درون وی بوده و می­‌تواند از توانایی‌هایش به بازتابی از نشانه‌های شناختی دست یابد و از تجربه، تصویری از باورهای روشنش را آشکار نماید که در واقع، مفهوم تغییر و کسب توانایی‌هایی است که منشأ آن نیاز و اشتیاق برای رسیدن به موفقیت بوده و می‌تواند تحول آفرین باشد.

 

۳- انطباق با واقعیت‌ها

تجربه به انسان دیدگاهی می‌بخشد تا بتواند از نگاهی روشن حقایق را دریابد و تصویر کاملی از نیاز را در ذهنش مصور سازد. این مطلب، تصویرگر معانی دریافتی در قالبی از صور شناختی است که انسان را با حجم غریبی از باورهای درون همراه می‌سازد تا حسی که می‌تواند بیانگر واقعیت‌ها باشد، طی نشانه‌های ادراکی در قالب احساسی روشن بیان شود و تحول بخش لحظه‌های حیات وی گردد.

با کسب تجربه انسان به حسی ورای باورهای شناختی می‌رسد که تصویری از نیازهای کنترل شده وی در قالبی از نشانه‌های ادراکی است و می‌تواند به انسان توان انطباق با واقعیت‌ها را ببخشد.  در این حالت، هر آنچه به صورت جزء در کلیتی غریب تحت عنوان شناخت پنهان شده، طی باورهای عمیق معرفتی به حقیقت متصل می‌شود و می‌تواند بیانگر صور شناختی و درک واقعیت‌ها باشد و به دیگر نشانه‌های ادراکی معنا ببخشد.

با تجربه‌ای که انسان در شرایط مختلف زندگی کسب می­‌کند، می‌تواند واقعیت‌ها را به شکل یک نماد در ذهن خود مصور سازد و طی درک نشانه‌های موجود در این احساس، به صور شناختی جهت بخشد و با معنی و مفهوم حقیقت‌گرایی از هر نشانه، تصویری برای بیان باورهایش مصور نماید که نشان دهنده اصل و منشأ حرکت در مسیر هدف‌یابی است و می‌تواند تصویرگر حضور باورهایی باشد که در قالب معرفتی کامل به ظهور می‌رسند.

 

دریاب که هر نشان بُوَد پنداری

اندیشه ناب اصل هر کرداری

این اصل بُوَد نه فرع در عمق وجود

زین فکرت خوش نبیند او آزاری

 

لحظه‌ای که انسان از مجموع باورهای درون خویش تجربه‌ای کامل کسب می‌­نماید، با انطباق واقعیت‌های درک شده به احساسی ورای نیازهای اولیه خود می‌­رسد که تصویرگر باور وی در حجم غریبی از نیازهاست. در این حالت، آنچه وی را با نشانه‌های حقیقت آشنا می‌­سازد، باوری ورای درک مجازهاست که اندیشه‌اش را برای انطباق با واقعیت‌ها با حقایق همراه می­‌سازد تا آنچه در بیان منشأ شناخت واسطه بوده، اینک بتواند راهگشای او در جهت درک واقعیت‌ها باشد.

 

۴- شکست، پله موفقیت

انسان در مسیر زندگی با نشانه‌هایی همراه است که در واقع، محرک وی در جهت کشف واقعیت‌ها بوده و تصویر کاملی از نیازهایش را به وجود می‌­آورد. آنچه در این مسیر تحول بخش بوده، حضور تجربیات زندگی است که وی را با شکست‌هایی روبه رو می‌سازد که در واقع، محرک او در مسیر کسب موفقیت‌هاست و می‌تواند او را دررفع نواقص یاری بخشد و احتمال بروز این خطا ها و شکست‌ها را به حداقل برساند.

شکست، نمادی از عدم توانایی فرد و ضعف آگاهی او در مسیر هدف‌یابی است و در زندگی رمز موفقیت به شمار می‌آید؛ زیرا فرد می‌تواند با حضور این احساس، ما بین شک و یقین از نشانه‌های تغییر یافته ذهن خود، تصویر نوینی از آرزوهایش را مصور نماید تا با بازخورد نیازهای مثبت و تحول گرای خویش بتواند به تصویر روشنی از حقیقت دست یابد. این در واقع، نمادی برای تغییر و دگرگونی انسان در زندگی بوده و بر توانایی هایش می‌افزاید.

لحظه‌ای که انسان در برابر صور مختلف شناخت قرار می­‌گیرد، گاه در درک و رفع نیازهایش دچار خطا می­‌شود بنابراین با تصویرسازی مجدد در مسیر اهدافش به تصاویر ناآشنا و غریبی از احساساتش می‌رسد که نمادی برای تغییر و تحول وی محسوب می‌شوند، اما این تصاویر گاه با آنچه در ذهن انسان حضور دارد مغایر است، بنابراین  فرد دچار شکست شده و از این احساس واسطه‌ای برای بیان آرزوهایش می‌سازد که بیانگر حقایق ادراکی و باورهای شناختی ‏ وی در مسیر هدفمندی او به شمار می آید.

 

امروز شکست بوده تصویر دگر

از قدرت فکر غرق معنای هنر

چون رمز تحول است در عمق وجود

یابد ز چنین نشانه صد گونه ثمر

 

شکست، پله موفقیت انسان برای درک و شناخت واقعی نیازها و هدف‌های اوست که می‌تواند تحول بخش وی در مسیر واقعیت‌های حیات باشد و خود به خود، به عنوان منشأ و اصل تغییر انسان تحول بیافریند. در واقع شکست برای دریافت واقعیت‌های شناختی به نشانه‌های تغییر انسان جهت می‌بخشد تا هر آنچه در صور ادراکی به صورت یک واسطه به شمار می‌آید، بتواند باورهای فرد و آرزوهای دور و  درازش را کنترل نماید و به او در درک و شناخت برخی از نیازهای فراموش شده‌اش، قدرت تفهیم وقایع مختلف را ببخشد که به صورت جزئی از یک کلیت قابل تعریف، تأثیر گذار بوده و می‌تواند تحول بخش انسان باشد.

 

۵- انتخاب نیازهای اصلی

انسان، موجودی مختار با توانایی‌ها و نیازهای متفاوت است. در درون وی نشانه‌های غریب و صور ناشناخته‌ای موج می­زند که به باورهایش جهت بخشیده و تصویر روشنی از نیازهایش را مصور می‌سازد. این نیازها در مجموعه تغییر یافته‌ای از احساسات انسان، بیانگر صور حقیقی شناخت وی به شمار می‌­آیند که به کلیه تمایلاتش جهت می‌بخشند.  در این حالت، آنچه می‌تواند بیانگر حقیقت تغییر و تحول انسان باشد درک صور واقعی نیاز بوده که خود در تصاویر قابل شناخت تجلی می‌یابد.

تجربه به انسان این امکان را می­‌بخشد که بین نیازهایش به درک بیشتر باورهای خویش بپردازد تا زین احساس، از هر صور شناخت مجموعه‌ای از اهداف تعدیل یافته‌ای را به تصویر بکشد که هدایتگر وی بوده و زمینه تحول و تغییر نشانه‌های شناختی را به وجود می­‌آورد، پس ز هر صورت به باوری غریب دست می‌­یابد. در واقع با تجربه به چگونگی نیازهایش واقف می‌­گردد و می­تواند نیازهای اصلی را ز فرعی باز شناخته و حقیقت اهداف خویش را دریابد.

نیاز انسان می­‌تواند بیانگر حقیقتی باشد که تغییر نهایی او را در مسیر اهدافش به ظهور می‌­رساند، حقیقتی که در موج تجربیات انسان حضور دارد، تأثیر پذیری از واقعیت های شناختی و اصول ادراکی وی در مجموعه‌ای از باورهای معرفتی است که به صورت غیر مستقیم در کلیه صور شناختی تأثیر گذار بوده و تصویر روشنی از حقیقت را آشکار می‌نماید. این در واقع، باور و احساس لطیفی از حضور حقایق ادراکی است که می‌­تواند تأثیر مستقیمی از احساس را در فعالیت‌های شناختی انسان به وجود آورد.

 

این صورت خوش بُوَد همان باور عشق

می نوشد ازین نیاز خود ساغر عشق

هر لحظه نشیند اینچنین غرق نیاز

هر نقش درین میان بُوَد یاور عشق

 

با کسب تجربه، انسان می‌تواند به نیازهایش جهت بخشد. از بین نیازها آن دسته از باورهای غریبی که به نیازهای اصلی پیوند می‌خورد را برمی­‌گزیند و با تغییر در نشانه‌های شناختی و احساسات کنترل شده درون، به هدف‌گرایی و کشف حقایق دست می‌­یابد که خود به صورت نظری، بیانگر اصل و منشأ تغییرات بوده و می‌تواند به درک حقیقت منتهی شود.

 

۶- رفع موانع و مشکلات

کسب تجربیات به انسان توانی می‌بخشد تا بتواند از هر نشانه شناختی در جهت رفع موانع  واسطه بسازد. در این حالت، آنچه می‌تواند  به صور شناخت انسان در مسیر هدف  جهت بخشد، حسی برگرفته از تجربیات و باورهای  ادراکی اوست  که به  تغییرات درون وی جهت داده و با نگاهی ورای احساسات ظاهری، به نوعی هدف‌گرایی منتهی شده که در بازخورد احساسات درون، تصویری از حقیقت طلبی است.

موفقیت انسان بر مبنای گام‌های مؤثر  وی در مسیر  اصول ادراکی و نشانه‌های شناختی است. آنچه از این تجربیات می یابد، احساسی ورای نیازهای فرعی و اصول و باورهای شناختی وی بوده که او را در برابر تصاویر حقیقی نیازش به هدف گرایی ترغیب می‌نماید. در این حالت، آنچه باید از تجربیاتش به دست آورد، درک واقعیت و رفع موانع و مشکلاتی است که می‌تواند وی را با راهکار های موفقیت روبه رو سازد.

تجربیات انسان به صورت کلی در مجموعه‌ای از نیازهای واقعی، تصویرگر حقیقتی ‏ دیگر است. بازتابی از حقایق شناختی که می‌تواند به حجم باورهای ادراکی و نگاه وی جهت بخشد. در مسیر حقیقت‌گرایی آنچه از هر نیاز تصویری خاص می آفریند، همان احساس اولیه وی نسبت به زندگی و باورهایش بوده که به صورت واقعی نشانه‌های حقیقت طلبی را به مرحله ظهور می رساند تا با رفع موانع موجود بتواند راه رسیدن به اهدافش را هموار نماید.

 

با تجربه می‌شوی تو واقف به نیاز

از بهر هدف شوی چنین غرقه راز

هر صورت خوش که گشته اینگونه عیان

تصویر هدف بُوَد درین مستی و ناز

 

در کلیه مراحل زندگی، این تجربیات انسان است که می­‌تواند او را در برابر صور ناشناخته ذهن با حقیقت آشنا سازد و به احساسی فراخور نیازهایش برساند، حسی که اگر با جهت بخشی تصاویر ذهنی همگام گردد؛ به باوری غریب می­‌رسد که اثبات کننده قدرت ذهن در درک شرایط موجود و انتخاب بهترین راه در مسیر رسیدن به هدف محسوب می­‌شود و می‌تواند بزرگترین تحولات را در زندگی انسان به وجود آورد.

 

ملیحه هدایتی


منتشر شده

در

توسط

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با من:

سوال یا پرسشی از من دارید؟

مطمئنا بی‌نقص نیستم؛ اما بی‌وقفه می‌کوشم برای بهتر شدن. در مسیرِ کامل‌ شدن، حتما نیازمند چشمان تیزبین شما و شنوای نظرات ارزشمندتان هستم.

 

شماره تماس مستقیم با من: ۰۹۱۵۱۲۵۳۱۸۰

ایمیل پشتیبانی: support@malihehedayati.com