چه هدفی را انتخاب کنیم؟

چه هدفی را انتخاب کنیم؟

انسان مخلوق خارق العاده‌ای است که با نیروی عقل و اراده، از دیگر موجودات متمایز می‌شود. در درون آدمی توانایی‌ های ویژه‌ای وجود دارد که به صورت کلی وی را چون مجموعه‌ ای در هم پیچیده، با قابلیت تغییر و تحول در مسیر هدف هدایت می‌کنند. هر ویژگی، بیانگر علل خاصی است که این موجود خاکی را بیش از پیش نسبت به مخلوقات دیگر به تقلایی ویژه وا می‌دارد تا مجهولات ذهن و عوامل ناشناخته‌ای که او را در مسیر حیات دچار تردید می‌سازند، کشف گردد.

حضور نشانه‌های معرفتی به اندیشه انسان جهت می‌بخشد و تصویر نوینی از خلقت را در ذهن گسترش‌ پذیر وی منعکس می‌نماید، پس تفکر آغازگر حرکت وی خواهد بود. آنچه در وجود انسان موج می‌زند، مجموعه غریبی از بایدها و نبایدهایی است که وی را برای رسیدن به آرزوهایش با شرایط و علل موجود در جهان آشنا می‌سازد، پس برای درک این شرایط نیازهایش را در مجموعه تکامل یافته‌ای از حقایق موجود در عالم با دیگر تصاویر خلقت همراه می‌سازد تا هدف‌ گرایی در وی معنا پذیرد.

آنچه در ذهن انسان به صورت یک واقعیت غیر قابل تغییر همواره مورد توجه قرار گرفته، مبحث هدف‌ گرایی اوست. در واقع این سؤال همیشه در ذهن بشر بوده که چه هدفی را انتخاب کند؟ پاسخ به این سؤال با نوع نگرش و دیدگاه هر انسانی ارتباط مستقیمی دارد. در واقع، هر کسی از دریچه چشم خود جهان و دنیای اطراف خود را می‌بیند، پس با توجه به اینکه چه نیازها و خواسته‌ هایی دارد، آرزوها و رؤیاهایش نیز معنا می‌پذیرد و در همین راستا، هدفش نیز مشخص می‌شود.

 

آرد چو هدف برای دل، صورت خوش

جوید ره فکر راز این حالت خوش

هر لحظه عیان شود رهش غرق نیاز

یابد ز چنین نشانه‌ای، حکمت خوش

 

با توجه به این تفاوت‌ ها، هر انسانی نیازمند راهکارهای ویژه و شرایط فکری خاصی است تا بتواند به این هدف‌ گرایی جهت بخشد. در واقع، انتخاب هدف برای انسان با درک و شناخت چند نکته مهم ارتباط مستقیم دارد. نکاتی که در اینجا به توضیح و شرح آن می‌پردازیم، در واقع تصویری از حقیقت وجود انسان و شرایطی است که وی را در این مسیر هدایت می‌کنند، به گونه‌ای که باورش را با نشانه‌های چنین شناختی همگام می‌سازد و تصویر نوینی از آینده را در ذهنش مصور می نماید.

 

نکات لازم برای هدف‌یابی:

 

الف) شناخت توانایی‌ها و استعدادهای درون:

برای آنکه بدانیم چه هدفی را انتخاب کنیم، لازم است ابتدا به شناخت کاملی از خود برسیم. در درون ما توانایی‌های خاصی نهفته است که تنها خودمان می‌توانیم آن‌ها را کشف کنیم. پیچیدگی‌ هایی که ذهن ما را درگیر راهکارهای متفاوت می‌سازند، آرزوهای سرکوب شده و تغییر و تحولات خاصی که گه‌گاه در وجود خود احساس می‌کنیم، همه به صورت یک تصویر مشخص شده در ذهن ما جای می‌گیرند و جلوه روشنی از آینده را در جلوی چشمان ما آشکار می‌سازند.

اینکه ما چه توانایی‌ هایی داریم، در واقع درک همان پیچیدگی‌ هاست. تصاویری که شاید در ذهن ما هزاران جلوه دیگر به وجود می‌آورند و آئینه‌ های شکسته‌ای که ذهن و دل ما را در موج این تصاویر خاص، به تردید وا می‌دارند، به صورت تغییر شکل یافته‌ای می‌تواند تا حدودی تأثیر همین ذهن گسترش‌ پذیر ما باشد. هدف باید در جهت همین توانایی‌هایمان مشخص شود تا تصویری که زمینه‌ ساز هدف و آینده ما به شمار می‌آید، بتواند به این تصویر‌گرایی‌های پی‌درپی جهت بخشد و حقیقت را از دل مجاز آشکار نماید.

آیا استعدادها در همه به صورت یکسانی قابل شناخت است و هر کس تنها با این تصویر‌ سازی‌ها می‌تواند به درک این توانایی‌ ها دست یابد؟ در پاسخ باید گفت، هر انسانی با توجه به  میزان قابلیت‌ های درونی خویش، امکان این شناخت و درک استعداد‌ها را خواهد داشت.  حرکت از جزء به کل یک حقیقت می‌تواند سایر اجزاء را نیز در مسیر هدف قرار دهد. ذهن به صورت یک کلیت با اجزاء متفاوت، گرایش دهنده نیازهای انسان بوده و صورت تازه‌ای از هدف را برای وی مصور می نماید.

زمانی که انسان بتواند به این جزئیت‌گرایی‌ها پاسخ دهد، هر توانایی در وجودش چون کلیتی قابل تغییر شناخته خواهد شد تا آنجا که راهکارهای معرفتی را در مسیر این استعدادیابی قرار می‌دهد و از هر نشانه‌ای که می‌تواند به بیان نیازهای درونش پردازد، یک کلیت می‌سازد که خود قابل تجزیه و بررسی است و حقیقت را در موجی از شناخت آشکار می‌نماید.

 

باشد چو توان آدمی غرق نیاز

در موج  نیاز بوده سوداگر  راز

چون یافت، رود رهی که مقصود وی است

گاهی به نشیب می‌رود گه به فراز

 

به دنبال این شناخت، فرد با کلیت پیچیده‌ ای تحت عنوان صور شناختی روبه‌رو می‌شود. این تصاویر ذهنی، بازتاب همان توانایی‌های وی بوده و به شناخت کامل استعدادهایش جهت می‌بخشد. در واقع، با درک این توانایی‌ ها تصاویر پیچیده و مبهمی که گه‌گاه اندیشه انسان را درگیر درک نادرستی از هدف می‌سازند، از صفحه ذهن وی پاک شده و عوض آن درک صحیحی از واقعیت‌ ها به مرحله ظهور می‌رسد. این همان تصویر واقعی نیاز در مسیر هدف یابی است.

 

ب) درک نیازها و علائق:

اینکه چه هدفی را انتخاب کنیم، در واقع بازتاب نگاه ما به تمایلاتمان خواهد بود. در هر انسانی مجموعه گسترده‌ای از نیازها و علائق مختلف وجود دارد که هر نیاز، بستری از واقعیت‌های شناختی و صور ادراکی وی بوده تا آنجا که می‌تواند، هدایتگر مسیر و نشان دهنده حقیقتی باشد که در وجود هر انسانی موج می‌زند، پس هر علاقه‌ای می‌تواند تصویر واقعی اندیشه را آشکار نماید تا با حقیقت وجود خویش آشنا گردد.

انتخاب هدف باید در راستای همین نیازها باشد. بازتاب چنین تصویری، کمال‌ گرایی و حقیقت‌ طلبی است تا هر نیاز بتواند توانایی‌های وجود انسان را به سمت کمال سوق دهد و با بیان حقیقت از ابراز نشانه‌های وجود، به درک واقعیت‌ ها برسد. نیازها راهگشای معرفت و بیانگر صور ناشناخته‌ای از حقیقت بوده‌اند که به هر تصویر، جلوه و رنگی خاص می‌بخشند و شیوه و روش هدف‌ یابی را به انسان می‌شناسانند.

هر نیازی که در درون انسان وجود دارد، همسو با دیگر صور شناختی و نیازهای درونی فرد به رشد باورهایش جهت می‌بخشد. از هر نیاز، تصویر نوینی به ظهور می‌رسد که بیانگر حقیقت حضور آن در جمعی از نشانه‌های شناختی است. در واقع، تصویر‌ گرایی ذهن با همین هدفمندی انسان هم جهت بوده و راه درست رسیدن به هدف را به او نشان می‌دهد تا تصویر روشنی از حقیقت آشکار شود.

نیازهای وجود انسان، بیانگر حقایق پنهانی است که در درون وی نهفته است. در واقع، شناخت به آدمی تصویر روشنی از آینده را نشان می‌دهد، پس زمانی که بتوان بر نیاز‌های درون خویش واقف گشت، بازتابی از حقیقت آشکار می‌شود. گرایش دل به سمتی خواهد بود که در راستای توانایی‌هایش باشد، پس درک نیازها به انسان این قدرت را می‌دهد تا از هر تمایلی که در درونش موج می‌زند، به باوری روشن دست یابد و اصل را بر فرع مقدم دارد.

 

از رنگ نیاز جسته ای باور عشق

نوشی ز چنین نشانه ای ساغر عشق

هر لحظه که غرق حیرت آیی به نظر

در اوج نیاز می شوی یاور  عشق

 

با درک این توانایی‌ ها در برابر چشم حقیقت بین انسان، به پشتوانه عقل کمال یافته، تصویر واقعی نیازها آشکار می‌شود و حجم غریبی از باید ها و نباید ها را برایش تفسیر می‌نماید. در این حالت، دیگر تردیدی برای انسان باقی نمی‌ماند، پس می‌تواند از حقیقت تصویر روشنی را در ذهن خود مصور سازد و واقعیت این هدف گرایی را با درک نشانه‌های حقیقی شناخت، برای خودش تعبیر نماید.

 

ج) محک زدن مهارت‌های شخصی:

انسان به دلیل ذهن گسترش‌ پذیر و نیازهای خاصی که دارد، همواره در مسیر هدف‌ یابی دچار تردید می‌شود، تردیدی که این سوال را در ذهن وی تداعی می‌نماید که آیا می‌تواند در جهت درک هدف و انتخاب آن موفق باشد یا خیر؟ با توجه به اینکه انسان توانایی تغییر و تحول را دارد و اندیشه وی نیز گسترش‌ پذیر و نامحدود است، اغلب از راهکارهای شناختی کمک می‌گیرد، یعنی آنچه را که به عنوان مهارت‌های شخصی خویش می‌شناسد، به عرصه آزمون می‌آورد تا به میزان توانایی‌هایش پی ببرد.

با این محک زدن، ذهن انسان با تصویر‌ گرایی در جهت هدف‌ یابی با حقیقت همراه می‌شود، یعنی آنچه را که در باورهایش می‌جسته، اینک می‌تواند در قالب نشانه‌های شناختی آشکار سازد. در کنار این نشانه‌ ها، هر مهارتی را که بیانگر نیازهای اصلی وی بوده، به عنوان مرکز تغییر و تحول خویش قرار داده و هدفش را در مسیر این نیاز‌گرایی مشخص می‌کند. در این حالت، دیگر در ذهن تصویر غلطی از علائق و توانایی‌هایش نخواهد داشت و می‌تواند به آسانی به این باور معرفتی دست یابد.

برای محک زدن این مهارت‌ های شخصی، ابتدا باید با مجموعه غریب و ناشناخته‌ای از نشانه‌هایی آشنا شود که ارتباط دهنده ذهن وی با عالم خارج هستند. این نشانه‌ ها گاه به صورت یک واسطه عمل می‌کنند و به خواسته‌ های درونی انسان جهت می‌بخشند و گاه به صورت یکی از اهداف جزئی، در راستای هدف نهایی انسان قرار می‌گیرند که در این حالت، تأثیرگذاری آن‌ها بیشتر خواهد بود.

برای سنجش میزان مهارت‌های آدمی، در واقع می‌توان هم از واسطه‌ گرایی این نشانه‌ ها بهره‌مند شد و هم در قالب تصویری از هدف در راستای حقیقت که به هر دو صورت، انسان با معنا‌گرایی ذهن و درک واقعیت‌ های همسو با هدف، به حقیقت رؤیاهایش واقف می‌گردد. در واقع، می‌تواند با این روش به اصول شناختی و صور نیاز جهت بخشد و به هدف‌ گرایی توأم با حقیقت دست یابد.

 

گر در منِ من بُوَد نشانی ز یقین

چون آب شوم روانه در عمق زمین

تصویر دگر نیاید اینگونه به ذهن

چون بوده هدف برای جان، نقش نوین

 

زمانی که انسان به میزان توانایی و مهارت خود پی برد و با محک زدن آن‌ها، به اولویت بندی نیازهایش پرداخت، از هر تصویری که از این حقیقت مصور می‌شود، کلیتی قابل شناخت می‌سازد و از همین کلیت، به باورهای درونی خود جهت می‌بخشد. این همان صورت اولیه شناخت در مسیر هدف‌ یابی است که اندیشه انسان را در جهت موفقیت با نیازهایش همراه ساخته و موجی از واقعیت گرایی را در ذهن به وجود می‌آورد که خود جهت بخش نیازهای وی در مسیر اهدافش خواهد بود.

 

د) آزمون و خطا:

یکی از راه‌ های انتخاب هدف، این است که انسان از هر نشانه‌ای که در درونش احساس می‌کند، در ذهن خود تصویر نامعلومی از هدف بسازد و در قالب یک سوال بی‌ جواب در ذهن مرور نماید. این در واقع آزمونی برای شناخت و انتخاب هدفش خواهد بود که گاه موفقیت‌ آمیز بوده و زمانی ممکن است با خطا روبه‌رو شود. در واقع، به هر صورتی که باشد، می‌تواند انسان را در مسیر اهدافش یاری نماید.

در این روش، تمایلات واقعی انسان در ورطه آزمون قرار می‌گیرد. جلوه‌ های خاصی از وجود وی با تصویر سازی حقیقی شناخت همراه شده و نقش تازه‌ای از حقیقت را برای درک نیاز درون آشکار می‌سازد. در این حالت، گاه راهبردهای شناختی ذهن وی را درگیر ابهاماتی می‌سازند که از تأثیر گذاری هدف و نیازهایش به وجود آمده‌اند. با این شناخت، هر تصویر روشنی که می‌تواند به باورهایش جهت بخشد، در ورطه آزمون با دیگر نیاز‌های فرعی همراه شده و در قالب اصلی‌ ترین نیاز آشکار می‌گردد.

زمانی که با خطا مواجه شد، دوباره تمایلات و نیازهایش را به ورطه آزمون می‌کشد تا هر آنچه را که با دیدگاه‌ها و شیوه نگرشش همسو بوده، انتخاب نماید و از هر بازتاب دیگری که نشأت گرفته از نشانه‌های غریب اندیشه‌ اش بوده، به اصل و واقعیت آن پی ببرد. این در واقع، واسطه‌ای برای رسیدن انسان به عمق اندیشه‌ هایی است که گاه به صورت ناخودآگاه ذهن وی را درگیر خود داشته‌اند، پس با این تصویر گرایی حقیقت را در مسیر باورهایش می‌یابد.

در همین راستا، حقیقت وجود انسان در مسیر نیازها و گرایشات درون آشکار می‌شود، پس ز هر باوری که از خود دارد، یک تصویر نوین می‌سازد و بر مبنای این تصاویر از هر نشانه‌ای که می‌تواند به سؤالات پیچیده ذهن وی پاسخ دهد، کمک گرفته و اینگونه واقعیت‌ها را در تصویر‌های غریبی از ذهن آشکار می‌نماید. این جلوه واقعی حقیقت و نیاز درون به این نشانه‌های حیرت‌انگیز است که به هدف‌گرایی وی می‌انجامد.

با این روش، حقیقتی که باید به هدف انسان جهت بخشد، در باور روشنی از آینده منعکس خواهد شد، پس از این آزمون و خطا پله‌ای می‌سازد بهر درک واقعی هدف و راه و روش رسیدن به حقیقت، که در وجودش موج بی‌ پایانی از نیاز را پنهان دارد، پس می‌تواند به آسانی از هر نشانه بستری برای درک باورهایش بسازد و از علائق وجود خویش، کلیتی قابل تعریف به وجود آورد که در این حالت، هر جزء وجود وی، بیانگر بخشی از نیازهایش در مسیر هدف گرایی خواهد بود.

 

تصویر نهان شود هویدا دل روز

روشن بنماید اینچنین غرقه سوز

صد نقش اگر عیان شود غرق هنر

دورست ز اصل غرق این راز، هنوز

 

هـ) تصویر‌نمایی آینده در ذهن:

ذهن انسان همواره در حال تکاپو و شناخت حقیقت است. برای انتخاب هدف، تصویر گرایی ذهن می‌تواند به عنوان یکی از راهکارهای مؤثر در مسیر شناخت واقعیت‌ های زندگی باشد. لحظه‌ای که فکر درگیر شناسه‌ های رفتاری و صور حقیقی شناخت قرار می‌گیرد، با باورهای وجود خویش تصویر نوینی از آینده می‌سازد که نقش راهنما را برای انسان ایفا می‌کنند، بنابراین، با بازتاب این روش در مسیر حقیقت‌ گرایی به معنی واقعی شناخت می‌رسد.

اندیشه از این تصاویر برای تمایلات درونش هدف می‌آفریند. این مطلب، به کلیه شناسه‌ های رفتاری وی جهت بخشیده و به یک واقعیت کلی منتهی می‌شود که همان هدف‌ یابی و رشد توانایی‌ های وجود برای شناخت است و می‌تواند از باورهای وی به مرز حقیقی نیاز دست یابد. این روش در واقع تصویری برای افکارش بوده و به حقایق شناختی او جهت داده تا هدف‌ گرایی در مسیر نیازهای اصلیش آشکار گردد.

تصویری که انسان از آینده در ذهن خود دارد، به عنوان راهنمایی برای نیازها و تمایلاتش بوده و به وی این حس شناخت را می‌دهد تا بتواند از حقیقت وجود خویش به دیگر نیازهایش معنا بخشد، پس با این تصویر آفرینی خواهد توانست هدف نهایی خود را انتخاب کند. در واقع این هدف، همان حقیقتی است که از ابتدا در قالب نیازها و تمایلات درون در وجودش نهادینه شده و اینک در این تصویر و نقش خاص آشکار گشته است.

 

فردای تو گر شود عیان غرق هنر

یابی ز چنین نشانه‌ای باز خبر

تصویر هدف عیان شود زین ره نیک

اندیشه درین میانه قفلی است به در

 

با رعایت نکات ذکر شده، انسان به صورت گسترده بر توانایی‌ هایش حاکم می‌گردد و می‌تواند تصویر روشنی از آینده را در ذهنش مصور سازد. این در واقع، راه انتخاب صحیح و رسیدن به هدف است که انسان را با صور شناختی و حقایق درون خویش آشنا می‌سازد و به وی این توانایی را می‌دهد که نشانه‌های حقیقی حیاتش را درک نماید و از باورهایش در جهت رشد و شکوفایی استعدادهایش بهره ببرد. این حقیقت، بیانگر نشانه‌های شناختی و بازتابی برای ارائه واقعیت‌های حیات بشر به شمار می‌رود و در نهایت انسان را در مسیر کشف و درک علل موفقیت یاری می‌کند.

 

ملیحه هدایتی

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با من:

سوال یا پرسشی از من دارید؟

مطمئنا بی‌نقص نیستم؛ اما بی‌وقفه می‌کوشم برای بهتر شدن. در مسیرِ کامل‌ شدن، حتما نیازمند چشمان تیزبین شما و شنوای نظرات ارزشمندتان هستم.

 

شماره تماس مستقیم با من: ۰۹۱۵۱۲۵۳۱۸۰

ایمیل پشتیبانی: support@malihehedayati.com