آموزش نویسندگی کتاب

آموزش نویسندگی کتاب | چگونه کتاب بنویسیم

نوشتن و نویسندگی، یکی از نیازهای روحی و عاطفی هر انسانی است؛ زیرا ارتباط مستقیمی بین فکر و بیان اندیشه وجود دارد و هر انسانی در موقعیت های اجتماعی، علمی و فرهنگی متفاوت، به این امر مهم نیازمند است. اما نوشتن وقتی از حالت ساده در قالب یک کلیت و در مسیر اهداف بشر قرار می گیرد، در یک مجموعه علمی، فرهنگی یا کتاب با موضوعی خاص ارائه می شود. در این حالت، آنچه در مسیر اندیشه یک نویسنده قرار دارد، در واقع انعکاسی از نیازهای جامعه و همچنین بازتاب حقایق درون و تصاویر ذهنی خود اوست، بنابراین کتاب محصول فرهنگی، علمی یک جامعه محسوب می شود که می تواند بسیار تحول برانگیز باشد، اما نوشتن کتاب، نیاز به دانستن و رعایت اصولی خاص دارد که آغازگر مسیر نوشتن خواهد بود. در اینجا به این اصول اشاره می کنیم:

 

اصول اولیه نویسندگی

اصول اولیه نویسندگی

 

الف) مطالعه، تمرکز و داشتن تفکری عمیق

با توجه به ارتباطی که زبان با دانسته های ذهن خودآگاه و ناخودآگاه انسان دارد، مطالعه وسیله پرورش فکر و گسترش میزان اطلاعات بشر در مسیر آرزوها و اهدافی است که از ابتدا در جوامع بشری حضور داشته اند. یک نویسنده برای خلق اثر علمی، هنری خویش که بازتاب همین آرزوهاست، نیاز به مطالعه و دانستن بسیاری از مجهولاتی را دارد که در ذهنش چالش برانگیز بوده اند. مطالعه می تواند ذهن نویسنده را با مفاهیم و حقایق بسیاری آشنا کند و به اندیشه وی جهت بخشد. اما مطالعه به تنهایی نمی تواند راهگشای ذهن سیال نویسنده باشد. در کنار آن، تمرکز به عنوان یکی از اصول اولیه ذهن، نویسنده را در مسیر دانسته هایش به بررسی، جمع بندی و تصویرگری معانی و مفاهیم متمایل می سازد. پس در واقع مثل نقطه مرکزی یک پرگار عمل می کند که ذهن نویسنده را از طریق کسب اطلاعات مختلف، حول محور یک حقیقت با واقعیت های شناختی آشنا می سازد تا با جمع بندی کلی مفاهیم بتواند یک نقشه کامل ذهنی در مورد موضوع مورد بحث که انگیزه واقعی نوشتن وی به شمار می آید، طراحی کند.

این نقشه ذهنی، نیاز به تفکری عمیق دارد. در واقع، مطالعه یک وسیله برای کسب اطلاعات است و تمرکز، این اطلاعات را به صورت یک کلیت با اصل موضوع پیوند می زند و تفکر عمیق به این آموخته ها پر و بال می دهد تا آنچه باید از مجموع این دانسته ها به ظهور رسد، مجموعه ای از اطلاعات منسجم و مؤثر در زمینه های مختلف باشد که خود به خود خواننده کتاب را هم در این مسیر با تفکرات نویسنده همراه می سازد.

 

ب) انس با واژه ها

در ارتباطی که بین فکر و زبان وجود دارد، واژه ها به عنوان واسطه بیانگر حقایق ذهنی ما هستند. یک نویسنده برای ارائه مطالب جذاب و پر محتوا، باید دامنه لغات گسترده ای داشته باشد؛ زیرا گاهی یک مفهوم می تواند از طرق مختلف بیان شود و دانستن مؤثرترین واژه ها به عنوان هنر نویسنده نقش مهمی در ارائه مطالب دارد.

ذهن نویسنده باید در مسیر تصویرگری افکارش با واژه های مختلف مأنوس باشد تا بتواند در صور مختلف اندیشه اش، با جلوه های متفاوت و همسو با هدفش، به عینیت گرایی واقعیت های شناختی و اهداف بشری بپردازد. این در واقع، همان نقش آفرینی ذهن خلاق است که خود به خود راهگشای هر نویسنده ای به شمار می آید.

زمانی که واژه ها در جهت بخشیدن به معانی و تفکرات نویسنده واسطه قرار می گیرند، تنها فکر گسترش پذیر نویسنده است که می تواند به کلیه صور شناختی و مفاهیم اکتسابی در این مسیر جهت دهد تا در قالب و صور مختلف گفتاری، مؤثرترین واژه ها با مفاهیم ذهن همگام گردد و یک تصویر کلی از موضوع، در کاملترین شکل نوشتاری و در قالب کتاب ارائه شود.

 

ج) مهارت ارتباط فکر با زبان

همانطور که بیان شد، بین فکر و زبان ارتباط مستقیمی وجود دارد، اما یک نویسنده موفق برای رسیدن به نتیجه مطلوب، باید ماهرانه فکر و زبان را با هم تلفیق نماید. در کسب این مهارت، اولین عاملی که نقش مؤثر دارد، تجزیه پذیری محفوظات ذهنی است. در واقع، کلیتی که در اندیشه نویسنده مجموعه گسترده ای از اطلاعات را به وجود آورده، به تنهایی نمی تواند در قالب واژه ها بیان شود. این مجموعه نیاز به نظمی خاص دارد که در قالب شاخه های مختلف فکری به ظهور می رسد.

زمانی که نویسنده این اطلاعات را به صورت جزءهای گسترش پذیر در ذهن خود تنظیم نمود، به مرحله بعدی که بیان این جزئیت ها در قالب های گفتاری است می رسد. در اینجا زبان آنچه را از فکر به عاریه گرفته، می تواند در صور مختلف گفتاری متناسب با موضوع بیان کند و نوشتن هم انعکاس همین گفتار است که به صورت یک نوشته منسجم در صور مختلف به ظهور می رسد.

مهارت ارتباطی فکر و زبان در واقع، بازتاب همان عینیت گرایی ذهن در مسیر اهداف پنهانی است که نویسنده را مشتاقانه برای ارائه مطالب به تکاپو وا می دارد. این اصل مهم می تواند تصویر روشنی از تفکرات و حتی تمایلات نویسنده را آشکار کند، تفکراتی که قبل از اشتیاق نویسنده به صورت ذهنیتی غریب در ناخودآگاه فکر وی پنهان بوده است.

 

د) رعایت اصول نوشتاری

هر نوشته ای نیاز به قواعد و اصول خاص نوشتاری دارد که همان رعایت اصول دستوری و نکات نگارشی است تا واژه ها و معانی مختلف در نظمی خاص، پیام نویسنده را به خواننده منتقل کنند، زیرا بین هر واژه با معنای خود ارتباطی وجود دارد که هنر انتخاب واژه ها توسط نویسنده با همین رعایت اصول دستوری و نکات نگارشی به مفاهیم مورد نظر نویسنده جهت می بخشد تا نوشته ای بدون نقص و کاملاً ادیبانه ارائه شود؛ زیرا یکی از امتیازات هر کتاب و نوشته ای، رعایت این اصول است که هم به صورت مستقیم در ایجاد جذابیت مؤثر بوده و هم در تنظیم و ترتیب بیان مطالب، نقش واسطه را ایفا می کند.

در واقع برش واژه ها یا نظم بخشیدن به تصویر واقعی ذهن می تواند در رعایت همین اصول نوشتاری، با تنظیم مقدمه ای جذاب و ارتباط مؤثر معانی و مفاهیم ذهن با واژه ها در کل متن، یک مجموعه گسترده و منسجمی از حقایق شناختی و اندوخته های ذهن نویسنده به وجود آورد که خود راهگشای مسیر وی در ارائه مطلب خواهد بود.

 

هـ) کنجکاوی در امور مختلف

برای خلق یک اثر، یکی از اصول مهم و مؤثر داشتن ذهنی وقّاد و اندیشه ای گسترش پذیر است. این امکان ندارد مگر با دیدگاه عمیق نویسنده نسبت به موضوعات مختلف. اینکه یک موضوع به چه صورتی بیان شود، بسته به انتخاب نویسنده متفاوت خواهد بود، اما همین انتخاب به صورت مستقیم به اندوخته های ذهن وی برمی گردد. آنجا که نویسنده با نگاه عمیق خویش به جامعه و نیازهای مردم می اندیشد، تصویر واقعی هنرش، بیان محفوظات ذهن و واقعیت های شناختی خواهد بود.

دقت و کنجکاوی، راهگشای فکر نویسنده در ارائه مفاهیم به شمار می آید. این واقعیت با جذب اندیشه نویسنده به مفاهیم مختلف، به صورت غیر مستقیم بعضی از واقعیت های پنهان و مکتوم بشری را آشکار می سازد. جایی که باید تصویر واقعی ذهن بیان شود، گاهی در مسیر چالش های فکر پنهان مانده و اینجاست که نویسنده با کنجکاوی خویش، به صورت غیر مستقیم در جلوه های نوشتاری، این حقایق را آشکار می سازد.

کنجکاوی در انتخاب و گزینش موضوع و پردازش فکر تأثیر مستقیمی دارد. بدون این حس، انتخاب نویسنده تنها از طریق بعضی از نیازهای تکراری انسان هاست، اما با کنجکاوی برخی از مجهولات زندگی بشر در قالب واژه ها و مفاهیم خاص بیان می شود. در این حالت، کتاب و نوشته ای که به جامعه ارائه می شود، نقش یک راهنما را خواهد داشت که علاوه بر ارائه معنا و مفهوم مورد نظر، تصویرگر برخی از آرزوهای سرکوب شده بشر نیز خواهد بود.

 

و) قدرت تصویرگری ذهن

ذهن خلاق می تواند در صور مختلف با گسترش واژه ها و معانی، به تصویرگری ذهن بپردازد، اما این نکته علاوه بر خلاقیت بسته به درک نویسنده، متفاوت خواهد بود. گاه آنچه باید باشد را بر آنچه هست مقدم می دارد. بعضی از صور مختلف ذهن را از طریق فعال سازی اندوخته های ناخودآگاه، در مسیر خودآگاه ذهن قرار می دهد تا آنچه باید مصور گردد، بیانگر معانی تحول برانگیز باشد و گاه به صورت مستقیم با تلفیق نشانه های شناختی با مفاهیم اکتسابی به این تصویرگری می پردازد.

داشتن قدرت تصویرگری ذهن در چگونگی گزینش واژه ها و ارتباط آنها با معنای مورد نظر تأثیر مستقیمی دارد. نویسنده ای موفق خواهد بود که بتواند از قوه خیال و تصاویر ذهن به واقعیت ها بپیوندد، یعنی از هر نشانه ای که ذهنش را درگیر تصاویر شناختی ساخته، یک کلیت در مسیر باورهایش به وجود آورد. این کلیت می تواند خود به خود به جزئیت های نوشتاری، مفاهیم گفتاری ببخشد.

ذهن تصویرگر نویسنده، هم معنا را در مسیر اهداف موضوع انتخابی قرار می دهد و هم واژه ها را در قالب ها و صور مختلف معنا در یک نظم خاص با موضوع همراه می سازد تا آنچه باید بیان شود، در بهترین شکل نوشتاری باشد و زهر تصویر ذهن، تصاویر شناختی متولد گردد و معنا در واژه پنهان شود. این همان هنری است که نویسنده می تواند از آن در نوشتن کتاب خود به عنوان یکی از اصول مهم نویسندگی بهره ببرد.

 

پیشنهاد میکنم ۲ فایل صوتی زیر را در خصوص آموزش نوشتن کتاب گوش کنید:

 

آموزش نویسندگی کتاب – بخش اول

 

آموزش نویسندگی کتاب – بخش دوم

 

معرفی کتاب در مورد نویسندگی

 

الف) برای نویسنده شدن

گاهی ما در مسیر رسیدن به آرزوهایمان نیازمند شناخت بیشتر اهدافمان هستیم. نویسندگی هم یک هدف و واسطه برای تحقق آرزوهایمان است و گاهی نقش راهنما را ایفا می کند. برای رسیدن به این هدف، باید با نویسندگی و راههای موفقیت در نوشتن آشنا شویم که مطالعه برخی از کتب در همین زمینه، می تواند راهگشای ما در رسیدن به اهدافمان باشد. مطالعه کتاب ذیل که در همین موضوع نوشته شده، می تواند ذهن شما را برای نوشتن آماده کند:

که در واقع به صورت یک راهنما ذهن را در مسیر ارائه مطالب، مشتاقانه به تلفیق واقعیت های شناختی و احساسات درون هدایت می کند.

 

ب) همه چیز درباره نویسندگی خلاق

دانستن می تواند مقدمه رسیدن به هدف باشد. درک و شناخت کلیت های ارائه شده در موضوعات مختلف، ذهن شما را برای گسترش و پرورش بیشتر معانی هدایت خواهد کرد. درک یک مجموعه کلی از واقعیت های نوشتاری، در همین مسیر می تواند شما را برای رسیدن به هدف و نویسندگی خلاق کمک کند.

آنچه باید بدانید، مقدمه ای برای شما خواهد بود تا با همت و تلاش خویش به باورهایتان جهت دهید. در اینجا به کتابی اشاره می کنیم که شما را در مسیر کسب خلاقیت بیشتر در نویسندگی یاری خواهد کرد:

 

ج) افزایش مهارت نویسندگی

اینکه ما چگونه نوشتن را آغاز می کنیم، مقدمه ای برای رسیدن ما به هدف خواهد بود، اما هر هدفی دارای جزئیت های شناختی متفاوتی است که می تواند به صور مختلف به ظهور رسد. نویسندگی هم اگر هدف قرار گیرد، نیازمند راهکارهای مؤثر برای رسیدن به هدفی مطلوب است. یک نویسنده واقعی باید با افزایش مهارت خود هم به حس اعتماد به نفس خویش پاسخ دهد و هم تصویرگر واقعیت هایی باشد که گاهی در ذهن بشر پنهان مانده اند. کتب ذیل در افزایش مهارت نویسندگی به شما کمک خواهد کرد:

 

د) آشنایی با رمز و رازهای نویسندگی

هر نوشته ای می تواند مثل آئینه، حقایق ذهنی را آشکار سازد، اما اینکه چه تصویری در این آئینه مصور گردد، موضوع مهمی است که می تواند نویسنده را در مسیر هدفش با واقعیت ها آشنا سازد.

نویسندگی رمز و رازهایی دارد که هم بیانگر واقعیت های نوشتاری هستند و هم تصویرگر بعضی از مجهولات ذهن که گه گاهی در لابه لای اندیشه های بشر پنهان مانده اند. رازهای موفقیت یک نویسنده در واقع ذهن هر مشتاقی را آماده درک بیشتر اصول نویسندگی می سازد. در کتاب ذیل شما می توانید با برخی از رمز و رازهای نویسندگی آشنا شوید:

  • کتاب روش نویسندگی، نوشته ویلسون آر ترنلی، ترجمه سیروس مقصودی، انتشارات فوژان

 

هـ) راز نوشتن

هر انسانی نیازمند درک واقعیت هایی است که به صورت غیر مستقیم در ناخودآگاه ذهن وی پنهان مانده. در این حالت، ارتباطی که بین اندیشه انسان با بیان واقعیت ها وجود دارد، تحت عنوان راز نوشتن به فکر جهت می بخشد و در قالب صور مختلف، به بیان این حقایق می پردازد. در همین موضوع، به کتبی اشاره می کنیم که می توانند ذهن شما را برای نوشتن آماده سازند تا قبل از آنکه یک نویسنده خوب باشید با راز نوشتن آشنا شوید:

 

همچنین از سایت های زیر می توانید در زمینه کسب مهارت در نویسندگی استفاده کنید:

Copy Blogger

Pro Bloggeer

See Jane Write

Almost An Author

Be A FreeLance Blogger

Ann Kroeker

 

راههای بسط و گسترش موضوع در نویسندگی کتاب

 

الف) تجزیه گرایی

برای آنکه بتوان یک نوشته خوب ارائه داد، نیاز به درکی است که بتواند ذهن ما را در این مسیر یاری کند. این درک، همان شناخت اصل موضوع و ارتباط آن با دانسته های ذهن است. برای نوشتن کتاب، این اصل می تواند مهمترین دلیل موفقیت نویسنده باشد. در واقع، بیان یک کلیت نیاز به ارائه جزئیت هایی دارد که در کل موضوع بیان شده است.

بسط و گسترش موضوع، یکی از روشهای موفقیت در نوشتن کتاب است؛ زیرا ذهن خواننده را از ابهام و سردرگمی رها می سازد. در این راستا نویسنده باید هر کلیتی را به اجزاء کوچکتر تقسیم کند. هر جزء می تواند خودش زیر مجموعه های مختلفی نیز داشته باشد که به صورت حلقه های زنجیر، واقعیت ها را در مسیر باورهای شناختی قرار می دهند.

تجزیه گرایی، روش مؤثری برای گسترش موضوع و عینیت بخشیدن به واقعیت های نوشتاری است که می تواند یک موضوع جزئی را هم در قالب یک کلیت ارائه دهد و هم با جزئیت های شناختی، صور متفاوت ذهن را پرورش دهد که خود بیانگر بسیاری از حقایق ادراکی است و می تواند یک محصول فرهنگی مفید در قالب کتاب را به جامعه عرضه کند.

 

ب) تشابه محوری

با توجه به اینکه هر موضوعی می تواند در قالب کلیت با زیر مجموعه های مختلف بیان شود، گاهی بهترین روش برای بسط موضوع، تشابه محوری اجزاء نوشتاری با کلیت های به ظاهر پنهان است. کلیت هایی که در موضوعات مختلف بیان شده اند، اما به دلیل ارتباط معنایی کاملاً با موضوع ارائه شده هماهنگ بوده اند.

شباهت هایی که بین برخی از معانی با اصل موضوع مطرح شده وجود دارد، گاه به صورت پنهان در واژه ها به ظهور می رسد، اما این واژه ها نمی توانند خود به خود بیانگر حقیقت باشند. اینجاست که نویسنده موفق باید از هر واژه، تصویر روشنی از معانی ذهن را آشکار سازد تا در ارتباط مؤثر هر واژه با معنا، قدرت گسترش پذیری ذهن معنا یابد.

از طریق تشابه محوری خیلی از افکار متناقض نما جای خود را به واقعیت هایی می بخشند که در راستای گسترش ذهن بشر راهنما بوده اند. از همین روش می توان جاذبه های نوشتاری را در مسیر اهداف خویش قرار داد تا نوشته ای کاملاً مؤثر داشته باشیم.

 

ج) پرسش و پاسخ در نوشتن

طرح سؤال، یکی از مؤثرترین روشهای بسط گسترش هر موضوع نوشتاری است. در واقع، زمانی که نویسنده سؤالاتی را ارائه می دهد، به دلیل برانگیختن حس کنجکاوی خواننده، یک روش خلاق خواهد بود که می تواند جذابیت نوشته را دوچندان سازد. در عین حال در گسترش موضوع نیز مؤثر خواهد بود، به خصوص سؤالاتی که خود زیر مجموعه های مختلفی در همین راستا دارند.

هر سؤال به صورت یک نشانه در ذهن خواننده عمل می کند که در واقع، تغییر و تحول ذهن وی را درک نوشته به دنبال دارد. آنچه از هر سؤال آشکار می شود، حضور مفاهیم پنهان و واقعیت هایی است که می تواند در مسیر درک این نشانه ها مؤثر باشند. پرسش و پاسخ یکی از مؤثرترین دلایلی است که به گسترش بیشتر معانی و مفاهیم ذهن نویسنده کمک می کند.

 

د) اثبات مجهولات با دلایل منطقی

گاهی آنچه برای ذهن نامفهوم جلوه می کند، خود به خود تصویرگر واقعیت های پنهانی است که در قالب پرسش و پاسخ های محدود آشکار می شود. برای بسط و گسترش هر نوشته ای، نویسنده نیاز به بیان دلایل منطقی دارد تا بتواند به آنچه سؤال برانگیز بوده پاسخ دهد.

این روش در واقع به جزئیت های شناختی جهت می بخشد و واقعیت های ملموس را با حقایق پنهانی همراه می نماید که با مجهولات ذهن، مجموعه گسترده ای از شناخت را فراهم می سازند.

آنچه باید نویسنده در مسیر باورهای خویش آشکار نماید، حضور همین مجهولاتی است که ذهن بشر را درگیر خود ساخته، بنابراین برای گسترش هر نوشته ای نویسنده به حضور این مجهولات و داشتن دلایلی منطقی در رد یا پذیرش مفاهیم نیاز دارد که در واقع، جهت بخش مفاهیم ذهن نویسنده هستند.

 

روش های مؤثر در جذب خواننده

 

الف) انتخاب موضوع مناسب با مسائل روز

با توجه به حس کنجکاوی و دقتی که نویسنده باید در ارائه هنر خویش داشته باشد، هر نوشته می تواند بیانگر حقایقی باشد که مردم جامعه به آن نیازمندند. در همین راستا، انتخاب موضوع مناسب و هم جهت با نیاز بشر، یکی از راههای مؤثر در جذب خواننده است؛ زیرا آنچه باید بدانند تنها به مطالعه و درک نوشته هایی است که در آن موضوع خاص ارائه شده است، بنابراین نویسنده موفق برای جذب خواننده به گزینش موضوعی مناسب می پردازد.

اما تنها انتخاب موضوع مناسب نمی تواند جذابیت به وجود آورد. نویسنده موفق بین این گزینش با واقعیت های شناختی ارتباط برقرار می کند تا بتواند موضوعی را که مردم به آن نیاز دارند، در تصاویر مختلف ذهنی و معانی متفاوت ارائه دهد؛ زیرا ذهن به دنبال شناخت واقعیت هایی است که در ظاهر آن را می شناسد اما در عمق معنا با آنها بیگانه بوده.

هنر نویسنده، درک این واقعیت و جهت بخشیدن به معانی ذهن و انتخاب و گزینش واژه های مناسب است تا بتواند به صورت اصولی در راستای اهداف بشری، موضوع مورد نیاز مردم را به نحو احسنت در قالب کتاب یا هر نوشته دیگری ارائه دهد.

 

ب) داشتن عنوان مناسب و مرتبط با محتوا

یکی از روش هایی که می تواند خواننده را جذب کتاب یا هر نوشته ای سازد، داشتن عنوان مناسب است. در واقع خواننده در وهله اول از هر عنوان، در ذهنش یک ساختار کلی می سازد. این ساختار خود دارای اجزاء مختلف و صور متفاوت شناختی است که گاه ذهن خواننده را دچار سردرگمی می نماید و لحظه ای او را در مسیر درک موضوع به تصویرگری فکر سوق می دهد.

انتخاب عنوان مناسب می تواند ذهن خواننده را در مسیر چالش های ایجاد شده، به خواندن مطلب تشویق نماید، بنابراین با توجه به سؤالاتی که در ذهنش ترسیم شده و پاسخی که به صورت ناخودآگاه به این سؤالات می دهد، نیاز به مطالعه خواهد داشت و این همان روش مؤثر در جذب خواننده است.

در کنار این انتخاب نیکو، ارتباط عنوان با محتوا نیز می تواند خواننده را در حین مطالعه کتاب، جذب مطلب سازد، به صورتی که تا به انتهای متن نرسیده، حس کنجکاوی وی فعال خواهد بود. این در واقع هنر نویسنده در انتخاب عنوان و ارتباط آن با محتوای ارائه شده است که نتیجه اش کتابی جذاب و خواندنی خواهد بود.

 

ج) هدف بخشی

یک روش دیگر که می تواند در جذابیت کتاب مؤثر باشد، هدف بخشی است، یعنی نویسنده باید به گونه ای مطلب را آغاز کند که ذهن خواننده برای خواندن ادامه مطلب به صورت ناخودآگاه به هدف سازی بپردازد، یعنی به صورت شخصی برای خودش نتیجه ای را در نظر بگیرد و در حین مطالعه برای رسیدن به آن هدف، کتاب را وسیله قرار دهد و با اشتیاق پیگیر ادامه مطلب باشد.

این هنر می تواند هم به نوشته هدف بخشد و هم به خواننده تا آنجا که هر واژه خود به خود راهگشای معانی مختلفی خواهد بود که ذهن خواننده در مسیر درک واژه ها برای خود مصور ساخته، این گسترش پذیری ذهن خواننده  است که تحت تأثیر یک کتاب مفید می تواند به واقعیت های پنهان در هر اثری معنا بخشد، پس نویسنده هم اثر خلق می کند و هم در خواننده مؤثر واقع می شود.

هدف بخشی گاه به صورت یک راهکار مؤثر در مسیر رسیدن به آرزوهای سرکوب شده بشر است. نویسنده با این هنر نوشته اش را وسیله ای قرار می دهد تا در همین راستا، بعضی از نشانه های پنهان آشکار شوند و خواننده با جذابیت بیشتری به مطالعه کتاب بپردازد؛ زیرا مطالب کتاب را تسکینی بر دردش می یابد.

 

د) جذابیت محتوا

زمانی که خواننده در مطالعه کتاب بین شک و یقین سرگردان می ماند، جذابیت محتوا می تواند مشوق وی در خواندن ادامه مطلب باشد. این جذابیت گاه به صورت تنوع در ارائه محتواست که ذهن خواننده را در درک بیشتر معانی به کنجکاوی وا می دارد تا بتواند از صور مختلف ذهن نویسنده، یک تصویر کلی برای خودش بسازد.

گاهی این جذابیت در چگونگی ارائه مطلب است که می تواند با طرح سؤال، یا مقدمه ای جذاب آغاز شود. در واقع نویسنده باید از طرق مختلف در جهت ارائه صحیح و جذاب مطلب بهره ببرد، شاید بیان یک حکایت یا چگونگی اثبات یک سؤال در قالب تمثیل بتواند جذابیت محتوا را به وجود آورد و خواننده را مصمم به خواندن کتاب سازد.

 

هـ) تحریک هیجانات مثبت خواننده

اغلب مردم هنگام مطالعه کتاب، دنبال هیجان هستند، اما هیجانی که بتواند به فکرشان جهت بخشد تا با تعالی ذهن به درک بسیاری از مجهولات برسند. هنر نویسنده برای جذب خواننده، تحریک همین هیجانات مثبت است که یکی از راههای آن، ایجاد چالش در ذهن خواننده به شمار می آید که هم مشوق بروز افکار پنهان خواننده است و هم وی را در جهت اثبات مطلب، به تلاش فکری وا می دارد.

گاهی تحریک احساسات خواننده از طریق شعر یا یک مطلب عاطفی است. در واقع نوشته ای که به صورت یکنواخت باشد، کسالت آوراست اما نویسنده ای که در نوشته خود از احساسات پاک بهره می برد، به نوعی خواننده را جذب نوشته خود ساخته است.

یکی از روشهای مؤثر در همین راستا، ایجاد ابهام در ذهن خواننده است. وقتی مطلب در لفافه بیان می شود، خواننده در جهت درک بیشتر مجبور به فکر کردن خواهد بود، اما نباید این ابهام خواننده را سردرگم درک مطلب سازد، بلکه هنر نویسنده در ایجاد گره های معنایی است که خود به خود در مسیر مطالعه کتاب، این سؤالات و ابهامات برطرف خواهند شد و این اوج هنر نویسنده در گره گشایی مطالب است.

 

و) انسجام متن و ارتباط پیوسته مطالب با موضوع

شاید بارها افرادی را دیده اید که هنگام مطالعه کتاب دچار کسالت شده و تمایلی به خواندن ادامه مطلب ندارند. دلیل آن گسستگی و بی نظمی مطالب کتاب است. در واقع وحدت موضوعی می تواند خواننده را راغب به خواندن مطلب سازد؛ زیرا هر موضوع به صورت سؤال پاسخی را به دنبال خواهد داشت و ارتباط معنایی مطالب کتاب با انسجام خاص می تواند این رغبت را به وجود آورد. با این هنر، خواننده از دریچه چشم نویسنده به مطلب نگاه خواهد کرد. در واقع هم اهداف و نگرش خویش را مدنظر قرار می دهد و هم مطلب را با نگاه عمیق نویسنده می خواند تا با مقایسه بین این دو نگرش، به یک نتیجه مطلوب دست یابد.

با بیان دلایل فوق می توان کتابی جذاب با معانی و مفاهیم گسترده ارائه داد، اثری که هم یک هنر باشد و هم یک راهنما. در این حالت است که می توان ادعا کرد، ما نویسنده ای موفق بوده ایم و نوشته ما بیشترین تأثیر را در خوانندگان داشته است.

 

(ملیحه هدایتی)

دیدگاه‌ها

4 پاسخ به “آموزش نویسندگی کتاب | چگونه کتاب بنویسیم”

  1. شهریار نیم‌رخ
    شهریار

    سلام.ممنون از مطالب خوبتون.
    یه سوال داشتم
    من در حال نوشتن یک مقاله برای سایت هستم در مورد موفقیت.
    تحقیق کردم و مطالب رو هم جمع آوری کردم.
    و الان هم میخوام مقدمه ی این مقاله رو بنویسم.
    اما مشکلی که دارم اینه که نمیتونم اون چیزی کا تو ذهنم هست رو به روی کاغذ بیارم.مفهومش رو میدونم چیه و کلیت چیزی رو که میخوام بگم هم کاملا برام واضحه،اما وقتی که خودکار میگیرم دستم و میخوام اونارو به صفحه کاغذ منتقل کنم چیزای عجیب غریب و غیر مرتبط مینویسم.
    اگر بتونم مهارت اینکه هرآنچه منظور ومفهوم دارم در ذهنم رو بروی کاغذ بیارم عالی میشه.
    خواستم نظر و پیشناهدتون رو بگید…
    🙏🏻🙏🏻🙏🏻

    1. مدیریت سایت نیم‌رخ

      سلام و عرض ادب.

      اولین راه:
      اعتماد به خودتونه.
      بهتره چندبار مطالب ذهنتون رو روی کاغذ بیارید ساده و راحت.
      مرحله بعد مطالبی که نوشتید رو بخونید قطعا متوجه خواهید شد که در نوشته های آخری بهتر از اول هستید.
      پس مقدمه و مفاهیم ذهنتون رو بنویسید بدون اینکه به خوب و بد بودنش فکر کنید.
      نه یکبار، دو سه بار.
      بالاخره با تمرین میتونید بین فکر و قلمتون آشنایی و ارتباط برقرار کنید.

      دومین راه:
      اینه که مفاهیم ذهنتون رو اول مثل نکته های پراکنده و شماره بندی شده روی کاغذ بنویسید یعنی لیست و فهرستی از افکارتون رو تنظیم کنید.
      بعد همون نکته ها رو به صورت جمله های پیوسته بهم بیان کنید خودش میشه یک مقدمه مناسب که دربردارنده کل مفاهیم ذهن شماست.

      نوشتن مثل ساخت یک وسیله، ساختمون و غیره است. شما لوازم اون رو دارید باید مهارت چیدن و تنظیم اونا رو با تمرین به دست بیارید.
      تکرار و تمرین بهترین راه حله.

  2. مرتضی نامور نیم‌رخ

    سلام
    مطلب خوبی بود.
    منم نکاتی رو می‌تونم دراین‌زمینه (نویسندگی) بگم که به نظر مفید هستن.
    اگر مایل بودین و امکان درج مطلبم توی سایتتون هست، بفرمایین تا براتون بنویسم و بفرستمش
    ممنون

  3. پگاه نیم‌رخ

    درود بر شما
    بسیار بسیار عالی و دلچسب بود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با من:

سوال یا پرسشی از من دارید؟

مطمئنا بی‌نقص نیستم؛ اما بی‌وقفه می‌کوشم برای بهتر شدن. در مسیرِ کامل‌ شدن، حتما نیازمند چشمان تیزبین شما و شنوای نظرات ارزشمندتان هستم.

 

شماره تماس مستقیم با من: ۰۹۱۵۱۲۵۳۱۸۰

ایمیل پشتیبانی: support@malihehedayati.com