بازتاب نور در تجسمی از حقیقت نمودار شد و هستی جان گرفت. شوری پنهان بر گیتی غالب گشت و حقیقت پشت نقابی از مجاز پنهان گردید. اجزاء خلقت همچون دانه های زنجیر به یکدیگر متصل شدند و صورتی از هستی نمایان گشت. با جنبش ذرات پراکنده بر صفحه خلقت و جاذبه هزاران ذره، صورتی مبهم و ناشناخته در قالب واژه آفرینش مصور شد. خالق در این مجموعه سری پنهان نهاد که عقل از ادراک آن عاجز ماند. انسان به عنوان اشرف مخلوقات، خط آفرینش و ترجمان این حقیقت شد و همچون منشوری زیبا رقص نور را در هستی به نمایش گذارد. با غلبه فطرت خاکی بر آئینه گیتی هر ذره خاک غرق هزاران پرتو از نور حقیقت اوج گرفت و با انعکاسی ورای اندیشه به شور و مستی رسید.
آنچه اینک ما را به شور و هیجان وا می دارد، همان جاذبه شیرین خلقت و انعکاس عشق ازلی است که بازتابش در حس حضور و فهمی عمیق، عاری از هر گونه تعلق تجلی مییابد. دل پاک مرکز این شور و راز پنهان است. اسراری که در قالب سوالاتی مبهم ارائه می گردد و حیات واقعی را در آئینه ممات مخلوقات به اثبات میرساند.
سوالات مطرح شده، فریاد و کشمکش درون در قالب نشانههایی از عرفان است که به معرفت و اوج کمال منتهی میگردد و می تواند راهنمای هر مخلوق ناتوانی باشد که خالق را با حسی ساده و روشن یافته است. نگاهی فلسفی به این آوای درون، آغاز حرکت به سمت راهی مبهم و تردیدآمیز است. پاسخ به چنین سوالاتی حقایق مکتوم بشر را آشکار می سازد. همان حقایقی که از ابتدا با گل وجود آدمی سرشته شده و رنگ غفلت با گذر زمان، نقابی از فراموشی بر آن کشیده است. همین تناقض آغاز کنجکاوی و نشانه تکامل به شمار میآید.
بدون شک یکی از مهمترین یافتههای انسان، گوش جان سپردن به آوای درون است که با نگاهی روشن و بینشی استوار به اثبات می رسد و چه بسا زیباترین نغمه و آوازی است که میتواند عرفان و اصل حیات را، به عشقی پاک و حقیقتی ناب مبدل سازد. البته آنچه به عنوان خط مشی حرکت و تحول انسان به شمار میآید، جاذبه عشق در هدایت بشر بوده که در صورتی پنهان و رمزگونه نهاده شده است. به گونه ای که این عشق دو جانبه از سوی معشوق حقیقی با معنی بخشیدن به تفکرات بشر، صورت تازه ای از آفرینش را به عالم عرضه می کند.
آنچه در این کتاب آمده صورتی از حقیقت در چارچوبی از پرسش و پاسخ های مکرری است، که هر کدام در قالب کلامی رمز آمیز، بینش و تفکر نوینی را بیان میکند. طرح این سوالات، هدفمندی انسان و کل هستی را در دایره حیات به تصویر می کشد؛ چنانکه در پایان می توان به عینه کلید و رمز خلقت را در وجود انسان یافت. همان حقیقتی که بهانه اصلی برای بودن، زیستن و هدفمندی کل مخلوقات بوده و در مجموعه ای مبهم و پیچیده پنهان شده است.
به امید آنکه این مطالب، برای طالبان عشق و معرفت و سالکان حقیقت، تسکین و یقینی محکم ورای جسم و دنیای فانی باشد.
دیدگاهتان را بنویسید