وجدان بیدار در فطرت پاک

وجدان بیدار در فطرت پاک

لحظه خلقت انسان، روح پاک خدایی با گل آمیخته شد و نغمه شیرین عشق بر جهان هستی حاکم گردید. فطرت پاک خدایی، در سرشت خاکی شور و غوغایی وصف ناپذیر ایجاد کرد و این آغاز زیبایی و غلبه نور بر تاریکی بود.

بازگشت به آن خاطره شیرین، حقیقت عشق و حضور خالق را در لحظه‌های زندگی آشکار می‌سازد و انسان، این وجود خاکی که با روح خدایی به درجه اشرف مخلوقات رسیده است، اکنون در تار و پود گمان اسیر نشانه‌های تاریکی شده و گاه باور این حقیقت شیرین برایش تلخ می‌شود. آنچه در فطرت پاک او موج می‌زند، تنها در یک حرکت یا نشانه صرف خلاصه نمی‌شود، بلکه هزاران پرتو از حقیقت هستی در درون او پدیدار می‌گردد و همه این نشانه‌ها برای اثبات وجود او به عنوان تواناترین آفریده حق تعالی است.

فطرت پاک انسان، به اجزاء متفاوت و ناهمگون خلقت او وحدت می‌بخشد تا جایی که هر ذره از وجود آدمی، منبعی از هزاران حقیقت گم شده است، حقایقی که گرچه در مجموعه‌ای مبهم پنهان بوده‌اند، اما خود عالمی از حقایق معنوی را به تصویر می‌کشند. آدمی، این موجود خاکی به واسطه فطرت پاک می‌تواند در رهگذر زندگی راهنمای حقایق ناپیدایی باشد که در مسیر خلقت او حضور داشته‌اند و گرچه به صورت نورهایی سرگردان در اعماق تاریکی خلقت آشکارند، باز هم هزاران تصویر مبهم بر راز هستی او می‌کشند. خلقتی که خالق با زیباترین قلم موی حیات و رنگ روشن عشق بر دفتر آفرینش کشیده است.

نیروی وجدان و مهرورزی، بازتاب همان فطرت پاک آدمی است و نتیجه عاشقانه ترین فعل خالق در مسیر خلقت به شمار می‌آید. وجدان نیروی قوی و جاودانی است که سر منشأ بسیاری از زیبایی‌ها بوده و می‌تواند تابلوی آفرینش را با رنگ زیبای عشق جلوه گر سازد. این حقیقت، یکی از صد ها هزار پرتوی است که در مجموعه خلقت حضور دارند و در‌واقع، می‌توان این نور و زیبایی را خلاصه عشق و نشانه رسوایی خلقت در ابتداء حیات دانست.

 

رمز وجدان بوده در فطرت، نهان                 شد ز خلقت این حقیقت بس عیان

لیک گاهی می‌شود شکلش بَدَل                 اصل آن پنهان شود با صد علل

گرچه خالق نور را با گِل سرشت                 او حکایت ها ز این خلقت نوشت

اصل فطرت، پاک باشد در وجود                 گر شود گم، هست همچون نیست بود

گر بداند فطرتش را از ازل                         می‌شود در پاک بودن او مَثَل

رسم بودن در جهان این پاکی است             ور نباشد این چنین بی باکی است

هر که بر فطرت نمانَد پایدار                      او نیابد در جهان هرگز قرار

 

فطرت پاک انسان، به خاکدان حیات جان دوباره ای می‌بخشد و در قالب وجدان، زیباترین صحنه آفرینش را آشکار می‌سازد؛ زیرا حلقه اتصال والاترین نشانه‌های خلقت همین نیروی وجدان و مهرورزی به مخلوقات است. هر کلیت در صحنه آفرینش به ارتباط اجزاء خود هدف می‌بخشد تا بازتاب آن در برخورد با کلیت های دیگر، حقیقت نوینی را آشکار سازد. بنابراین عجیب نیست اگر بگوییم که انسان، مخلوقی تواناست و می‌تواند در هر کلیت یک جزء فعال و مؤثر در ارتباط با دیگر اجزاء باشد و به واقع در ارتباط زنجیره های حیات، بزرگ‌ترین حلقه اتصال است.

جوامع بشری، در قالب همین کلیت ها حضور می یابند و انسان که مرکز تجمع حقایق هستی است، می‌تواند در پیوند اعضاء هر ملتی مؤثر باشد و این ممکن نیست مگر با حضور وجدان و درک فطرت پاک خدایی که خالق در وجود انسان به ودیعه نهاده است.

اصل فطرت، خالقی قادر بُوَد                       او هنرمندی چنین ماهر بُوَد

گر شود انسان خاکی دور از او                    هست انسان چون سیاهی، نور از او

گر بمانَد این سیاهی ماندگار                      هیچ نوری نیست اینجا پایدار

راز وجدان نیست تنها در سرشت                خاک پنهان می‌شود در زیر خشت

 

همانطور که هر کلیت به اجزاء خود وابسته است و بدون ارتباط مؤثر با آن‌ها از هم پاشیده می‌گردد، جوامع انسانی نیز اینگونه وابسته به مهرورزی و عطوفت است تا جایی که بدون حضور عشق، هرگز حیات انسانی به معنی واقعی خود حضور نخواهد یافت.

ارتباط مستقیم و مؤثری بین وجدان بیدار با آزادی وجود دارد. در‌واقع، آزادی نتیجه درک این وجدان است تا جایی که با حذف وجدان دیگر نشانه ای از آزادی در این بشر نخواهد بود؛ زیرا آزادی از ابتداء خلقت هستی حضور داشت و همانطور که گفتیم معنی واقعی آن  در خلقت انسان به واقعیت پیوست، پس انسان یعنی مخلوقی دارای وجدان و حس مهرورزی، تا این نیرو به مرحله ظهور نرسد، آزادی هم مفهومی نخواهد داشت.

لحظه شیرین حیات، هر ذره خلقت با هزاران ذره در مسیری معین تکامل یافت. آنچه در حرکت ذرات دیده می‌شود، جاذبه و دافعه ای حیرت انگیز بود که به عنوان یکی از اسرار خلقت فاش گردید، اما آنچه در قالب هدایتگری خالق جلوه گر شد، حس گرمی و حیات بود که در مفهوم آزادی، به کلیه اجزاء خلقت جان بخشید.

آنچه از مفهوم خاص آزادی برداشت می‌شود، همان اختیار و اراده ای است که خالق به انسان بخشیده. این اختیار، جهت تعیین مسیر زندگی و رسیدن به اهدافی تعبیر می‌شود که هر انسانی می‌تواند برای خود ترسیم نماید و در قبال این اراده، مسئول اعمال خود خواهد بود. در‌واقع خالق در ادامه همان نظم اولیه به زندگی انسان جهت داده است.

انسان به پشتوانه این حقیقت ناب می‌تواند از پشت نقاب شکست به بزرگ‌ترین نشانه‌های موفقیت دست یابد و یکی از همین نشانه‌ها، وجدان بیدار اوست؛ نیرویی که کل جهان را دگرگون می سازد و با پرتوی حیات بخش بر ظلمت اسارت و استبداد غالب می‌گردد و این همان معنای واقعی انسان و خلیفه بودن او بر روی زمین است.

پروردگار ما را آزاد خلق کرد و اراده و اختیار به ما بخشید تا بتوانیم سرنوشت خود را رقم بزنیم، اما این قدرت و اختیار نباید باعث ظلم و سلب آزادی از همنوعانمان شود. در آزادی به معنای خاص نیز، گرچه ما با اختیار و اراده خود می‌توانیم به زندگی و هدف خاص خویش جهت بخشیم، لیک دور از نظر، عنایت، لطف و هدایت خالق نبوده ایم.

خداوند، خالق آزادی و دوستدار تمام کسانی است که به اختیار و اراده همنوعان خود احترام می‌گذارند. هدف ما به عنوان خلیفه و جانشین حق در دنیا، تنها ابلاغ حقیقت و هدایت انسان‌ها ست. باید چشم همنوعان خود را به روی حقایق بگشاییم تا جذب حقیقت، مسیری را انتخاب نمایند که شایسته انسان بودن آن‌هاست.

 

خاک گاهی گم کند پاکی خود                   دور گردد  او ز افلاکی خود

این حقیقت نیست از فطرت، خراب             بوده از غفلت حقیقت چون حباب

خاک کی از فطرتش دم می‌زند                  او چنین اسرار بر هم می‌زند

چون بماند در وجودش تیرگی                   می‌کند از بهر ظلمت بردگی

چونکه فطرت گشته پنهان در نقاب             تیرگی افزون شود چون چشم خواب

 

آزادی، حقیقت زیبایی است که باید در جوامع بشری حضور داشته باشد، وگرنه این مجموعه حیرت انگیز خلقت در برخورد های خود خواهانه انسان‌ها به گلوله ای از آتش مبدل خواهد شد و آزادی اولیه خلقت، در دایره‌ای از خواسته‌های پوچ حاکمان و سیاستمداران جهان نابود می‌شود و خفقان و اسارت، جای آن را خواهد گرفت.

ادامه دارد…

 

(ملیحه هدایتی، مسطوره‌ای از کتابم شارق صلح)


منتشر شده

در

,

توسط

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با من:

سوال یا پرسشی از من دارید؟

مطمئنا بی‌نقص نیستم؛ اما بی‌وقفه می‌کوشم برای بهتر شدن. در مسیرِ کامل‌ شدن، حتما نیازمند چشمان تیزبین شما و شنوای نظرات ارزشمندتان هستم.

 

شماره تماس مستقیم با من: ۰۹۱۵۱۲۵۳۱۸۰

ایمیل پشتیبانی: support@malihehedayati.com