شوره زار انتظار

برگی از کتاب شوره زار انتظار

آنگاه که شور مستی بر ذرات هستی غالب گشت، خورشید حقیقت پدیدار شد و آهنگ رحمت، چهره خلقت را آذین بست. خاک با روح پاک آمیخت و نقشش همه خواهش شد و نور، رمز نیایش؛ اینگونه بود که چهره مجاز با سرخاب نیاز زیبا گشت و افسانه عشق آغاز شد.

آسمان، معبد جان گردید و خاک از هر عیب پاک. نقش انسان با جان آمیخت و دنیا میدان رقص و سماء نور گشت. از صورت اولیه خلقت، حکمت پدیدار شد و روزنه عشق انسان را جاودان نمود و شوری برپا گشت. خالق، جاذبه عشق را حاکم ساخت و هر مخلوق را نادم، تا جهان پایدار بماند.

چون هر ذره خاک خود را شناخت، جان باخت و از این مردن بودن معنا گرفت. سوخت؛ اما به عشق چشم دوخت تا ذرات وجودش جذب معبود گردید و کشش عشق با جوشش همراه شد و اینگونه بود که خالق بر پیشانی انسان مهر ایمان زد و جهان با خاک انسان جان گرفت.

اینک او آب حقیقت است و رمز طریقت. دنیا، رسوا گشته و انسان، مهمان. وسوسه، دانه و شیطان بهانه. اگر انسان خود را درنیابد، عشق را بازد. چون پا بر جسم خود نهد، نور حق دوباره براو دمد و عشق؛ همان ترانه پرشوری است که راز بودن را می سراید و اگر نباشد، جان هرگز اصل را درنیابد. چون انسان با شیطان همگام شد، نور را در ظلمت نفس پنهان کرد؛ پس بهانه خلقت در هبوط انسان جان یافت و دنیا با این نوا، سامان.

چون ذرات خاک با جاذبه عشق رنگ ممات را زدود، انسان بستر این قدرت شد و آوازه هستی با شور و مستی برپا گشت. اینک وصال است که راز و رمز او گشته و جز با پیوستن و آمیختن خاک با نور حقیقت میسور نمی گردد. هر ذره همچون قطره با ذرات دیگر می آمیزد تا چون دریا، پیوسته موج برآرد و اوج گیرد، و این چهره دیگری از تولد است و معنایش اجتماع.

با این تولد، هر فرد تعهد آموزد و با تعبد آمیزد تا مجموع ذرات در کنش و منش همگام گردند و با اتحادی نوین، چهره زمین را آذین بخشند. تکثیر جزء، توفیر آورد و تمجید حقیقت، توحید. هر نشانه با تنش وداع نماید و از جهش دفاع و صورت وجدان، با حقیقت ایمان درآمیزد. آن زمان است که هر اندیشه بربال همت می نشیند و وصال حقیقت می گزیند تا با کمال هر انسانی، اصل آشکار گردد.

اجتماع، نمایش قدرت و خلاصه رحمت است؛ رمز آن آئینه و دشمنش کینه. جمع برپا می گردد و خیانت نیز رسوا تا انسان داور تحول باشد نه ساغر تغفّل، چون ابر ببارد و خرمی زاید و این ممکن نیست مگر با وحدت و دوری از هر خفّت.

اجتماع، مادر است و هر فرد چون فرزند. اگر مهر زاید، قدرت افزاید وگر دشمنی، شکست. باید هر فرد از خود تهی شود تا عشق مسیحایی دمد؛ چون جمع حاصل وحدت است و فرد واصل عزّت . گر پاک شود، بر سماک رود و این اوج پرواز است و سرآغاز هر راز. وحدت، چون نور است و نور، رمز عبور؛ پس جمع حقیقت است و عشق، شمع طریقت. انشاء الله که تا ابد روشن بماند.


منتشر شده

در

توسط

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با من:

سوال یا پرسشی از من دارید؟

مطمئنا بی‌نقص نیستم؛ اما بی‌وقفه می‌کوشم برای بهتر شدن. در مسیرِ کامل‌ شدن، حتما نیازمند چشمان تیزبین شما و شنوای نظرات ارزشمندتان هستم.

 

شماره تماس مستقیم با من: ۰۹۱۵۱۲۵۳۱۸۰

ایمیل پشتیبانی: support@malihehedayati.com