موفقیت یک نویسنده

جایگاه دقت و کنجکاوی در موفقیت یک نویسنده

بازتاب اندیشه انسان در صور مختلف، بیانگر حقیقتی ژرف و احساسی شور‌انگیز است که گاه در تصاویر خیال به ابراز حقایق پرداخته و زمانی به نشانه‌های روح‌بخش نیاز پاسخ می‌دهد. در واقع، نویسنده تصویرگر حقایق درون و نوازنده اندیشه‌های متعالی است که می‌تواند در لحظه‌های شورانگیز نیاز، تحول‌آفرین باشد. آنچه از ذهن خیال‌برانگیز انسان به جلوه‌های حقیقت پیوند می‌خورد، نشان غربت افکار دور و درازی است که در بطن جامعه در قالب نوشته، به ابراز نیاز همنوع معنی می‌بخشد.

نویسنده با بیان افکار خویش در قالب واژه‌ها و معانی مناسب، در صدد رسیدن به موفقیت است. تصویری که از حقایق درون نشأت می‌گیرد، بازتاب تفکرات غریبی به شمار می‌آید که زیبایی‌های درون انسان را در تصاویر شناختی به باوری زیبا پیوند می‌زند. نویسنده در تلاش رسیدن به موفقیت، از هر نشانه ادراک تصویری از حقیقت را مصور می‌سازد تا ز مجموعه در هم پیچیده نیاز، هر نشانه بیانگر صور ادراک و حقایق مکتوم بشر باشد که در مضامین مختلف پنهان است.

 

دقت و کنجکاوی:

انسان به دلیل وسعت اندیشه، همواره در مسیر درک و شناخت حقایق درون به بازخورد تفکرات غریب خویش می‌پردازد تا از حضور نشانه‌های شناختی به مجموعه کاملی از نیازهایش پی ببرد. تصویری که او در ذهن خود مصوّر می‌سازد، در واقع آغازگر تحولاتی است که می‌توانند از هر نشانه تصویر روشنی از حقیقت را مصوّر نمایند، همان تصویر و جلوه‌ای از حقایق شناختی که نمادی از آرزوهای تعدیل‌یافته وی به شمار می‌آید و در راستای اهداف انسان، تحول‌بخش توانایی‌های اوست؛ بنابراین دقت و کنجکاوی، تصویری از مجموعه حیرت‌انگیزی به شمار می‌آید که راهگشای مسیر هدف‌یابی او بوده است.

 

اندیشه معرفت ز رؤیای حضور

تصویر خوشی بُوَد ز معنای عبور

زین خط و نشان که می کشد دقت فکر

نقشی است عیان قرین هر جلوه نور

 

دقت و کنجکاوی هر نویسنده، تصویرگر حقایق مرموزی است که در صور مختلف با بازتاب تفکرات خاص به بیان حقایق می‌پردازد. حسی قوی که به نویسنده امکان درک و بررسی جزئیاتی را می‌بخشد که در اندوخته ذهن وی مجموعه غریبی از مجهولات را به وجود آورده و می‌تواند در بستری از نیاز، بیانگر حقایق پنهان باشد و تصویر روشنی از نیاز را متجلی سازد.

با توجه به اهمیت این موضوع، به بیان جایگاه دقت و کنجکاوی در موفقیت یک نویسنده می‌پردازیم:

 

۱) شناخت حقیقت از مجاز

درک نشانه‌های حقیقت، تصویری از رؤیای فراموش شده انسان از ابتدای خلقت است. نویسنده، نمادی از این حقیقت‌گرایی است که در موجی از افکار غریب به دنبال کامل‌ترین تصویر حقیقت می‌گردد. دقت و کنجکاوی یک نویسنده، بیانگر این حس حقیقت‌طلبی است که او را از تصاویر پیچیده خلقت با حقیقتی ژرف آشنا می‌سازد. تصویری که رؤیای بودن را در بازتابی از اندیشه‌های روشن به مرحله ظهور می‌رساند، حسی که اصل و منشأ تغییر و تحول او در مسیر هدف‌یابی به شمار می‌آید.

مجاز نقطه مقابل حقیقت است. نویسنده با دقت و کنجکاوی در امور مختلف، تفکراتش را معطوف به نشانه‌هایی می‌سازد که در حجم غریب یافته‌های ذهنش، مجموعه‌ای از تصاویر حیرت‌انگیز نیاز را به وجود آورده‌اند. در میان این نشانه‌ها، به باوری روشن می‌رسد که از هر جزء نیاز تصویری از حقیقت را مصور می‌سازد و به اندیشه‌های وی جهت بخشیده تا صورت واقعی جزئیات را از بطن کلیتی غریب در یابد و با این شناخت است که می‌تواند حقیقت را از مجاز متمایز سازد.

 

با دقت فکر بوده هر اصل، عیان

پیدا شود از چنین نشانی ره جان

دورست حقیقت از چنین رنگ مجاز

زین رمز نیاز می شود فرع، بیان

 

درک واقعیت‌هایی که می‌توانند در مسیر اهداف بشر تحول بخش باشند، در مسیر شناخت حقیقت از مجاز، ذیل کنجکاوی و دقت نویسنده، مسیر موفقیت وی را هموار می‌سازند. تصویری که او از نشانه‌های شناختی در ذهن خویش مصور می‌سازد، بازتاب زوایای حقیقی این نیاز شورانگیز است که به وی معنای واقعی نیاز را می‌بخشد و این باور را به مرحله فعلیت می‌رساند که حقیقت، جلوه‌گاه نیازهایی است که انسان را در بطن صور حقیقی حیات، به مقصد و مقصود نهایی متصل می‌سازد.

لحظه‌ای که نویسنده با دقت در درک امور، به تحلیل و بررسی نشانه‌های حقیقی نیاز خویش می‌پردازد، هر تصویر تجلی‌گاه حقیقتی شورانگیز می‌گردد و معنای واقعی نیاز را در بطن باورهای شناختی به حقیقت پیوند می‌زند. این در واقع، بازتاب همان حقیقت دیرینی است که نویسنده را در موج تفکرات روشن خویش به تعدیل نیازهایش ترغیب می‌نماید تا ز مجموعه گسترده‌ای از این حقایق، به روشن‌ترین تصویر حقیقت دست یابد.

 

۲) تصویرگری ذهن

یکی از مهم‌ترین نشانه‌های موفقیت یک نویسنده، داشتن ذهن تصویرگر اوست که وی را با حقایق شناختی آشنا می‌سازد تا در صفحه ذهن به صور مختلف، بازتاب روشنی از ادراک را آشکار نماید. تصویرگری ذهن، نماد تفهیم حقایق و ادغام نشانه‌های شناختی با صور ادراکی است که به نویسنده امکان بیان بسیاری از تصاویر ادراکی را می‌بخشد تا هر آنچه به صورت مجهول در ذهن دوراندیش وی سبب شک و تردید شده، با این تصاویر به اثبات رسد.

دقت و کنجکاوی، سبب افزایش این قدرت ذهنی در نویسنده می‌شود. در واقع، زمانی که صفحه ذهن آماده پذیرش صور شناختی می‌گردد، دقت در امور مختلف و درک جزئیات شناختی به این معناگرایی و تصویرگری ذهن جهت داده و باورهای درون انسان را به مرز معرفتی عمیق می‌رساند تا آنجا که هر تصویر می‌تواند بیانگر جزئی از این نشانه‌های شناختی باشد و مبنای حقیقت‌گرایی و رشد باورهای عمیق به شمار آید و اندیشه‌های کمال‌گرا را متحول سازد.

 

تصویر بیافریند این قدرت فکر

نقشی که عیان شود ز آن حکمت فکر

هر جلوه خوش که گشته پیدا ز وجود

معنای حقیقت است زین آیت فکر

 

با توجه به این که از هر صورت ذهنی، صدها تصویر دیگر به ظهور می‌رسد، دقت و کنجکاوی یک نویسنده، سرعت و میزان این تصویرگری را افزایش می‌دهد؛ بنابراین نویسنده با حجم غریبی از این تصاویر ذهنی روبه‌رو می‌شود و با ادغام این تصاویر، با مفاهیم شناختی به صور دیگر ذهن معنا می‌بخشد. در این حالت، هر آنچه به صورت یک نشانه محرک نیازهای فطری انسان در مسیر درک حقیقت بوده، می‌تواند در این مجموعه بازتابی از معرفت باشد و نشانه‌های غریب ذهن را به باور حقیقت پیوند زند.

تصویرگری ذهن، بازتاب این معناگرایی و درک صور شناختی است و انسان را به حضور باوری روشن نزدیک می‌کند. نویسنده به کمک این معانی و صور مختلف ادراک، از هر نشانه غریب ذهن، جلوه دیگری از حقیقت را به تصویر می‌کشد که خود نمادی از معرفت و بازتابی از شناخت او به شمار می‌آید. در این حالت، بازتاب دقت و کنجکاوی نویسنده در مجموعه‌ای از تصاویر شناختی با باور عمیق او از هستی و هدفمندی حیات آشکار می‌گردد.

 

۳) درک تفاوت‌ها و شباهت‌ها

نویسنده با دقت و کنجکاوی در امور مختلف، علاوه بر تصویرگری ذهن به شناخت جزئیات موضوع می‌رسد که وی را بر تفاوت‌ها و شباهت‌های آن واقف می‌گرداند. در این حالت، صوری که در قالب نشانه‌های شناختی از تصاویر مبهم مجموعه‌ای از نیازهای مفرط انسان را به حجم اندیشه‌های تعدیل یافته پیوند زده، خود به خود با تصاویر ادراکی ذهن همخوانی پیدا می‌کند و با تقسیم این نشانه‌های شناخت، باوری از حقایق را در ذهن به تصویر می‌کشد که بیانگر اصل و منشأ این تغییر و دگرگونی است.

با توجه به اهمیت تفکر، نویسنده اغلب موارد قبل از بیان حقایق ادراکی به بررسی و مقایسه جزئیات موضوع می‌پردازد؛ بنابراین دقت وی، سبب کشف بسیاری از مجهولاتی می‌شود که ذهنش را درگیر خود ساخته، با این شناخت از هر تصویر نشانه‌ای از حقیقت آشکار می‌گردد که در راستای نیاز وی با کشف حقیقت به صورت واسطه، بیانگر حقایق مکشوف بوده و صور مختلف ادراک را آشکار می‌سازد.

 

با دقت فکر گشته هر راز، بیان

تصویر عیان شود درین گونه زبان

هم رمز تفاوت است پیدا ز وجود

هم گشته شباهتش ز این فکر، عیان

 

تصویری که ذهن تحریک‌پذیر نویسنده از موارد مختلف و قابل تفسیر فکر خود مصوّر می‌سازد، بیانگر همین حس نیاز به شناخت تفاوت‌ها و شباهت‌هایی است که می‌تواند در صور مختلف ز اصول شناختی، به باوری غریب دست یابد. این تصویری است که از هر تفاوت به جزئی از شناخت می‌رسد و در مجموع با انتخاب نشانه‌های مختلف نیاز، به دیگر باورهای ادراکی معنا بخشیده و حس لطیف حقیقت طلبی را به اصول شناختی پیوند می‌زند.

درک جزئیات امور از دقت و کنجکاوی نویسنده نشأت گرفته که وی را در مجموعه غریبی از اطلاعات و نشانه‌های شناخت، به درک جزئیاتی می‌رساند که بیانگر اصل و مبدأ تغییر و تحول به شمار می‌آیند. در واقع، نویسنده با این شناخت، به موفقیت نزدیک‌تر می‌شود؛ زیرا منشأ این تفکرات ذهن وقاد و جستجوگر اوست که از هر جزء شناختی به عنوان نمادی برای درک حقیقت بهره گرفته تا تصویرگر واقعیت‌هایی باشد که مدت‌ها در مجموعه غریب آفرینش پنهان مانده‌اند.

 

۴) بسط و گسترش موضوع

دقت نویسنده در کشف حقایق مختلف، تصویر روشنی از نیاز و باورهای درون اوست که به بسط و گسترش موضوع می‌انجامد. به دنبال کنجکاوی، نویسنده از مسائل و مباحث مختلف آگاه می‌شود و می‌تواند با درک جزئیات امور، صورت نوینی از ادراک را به مرحله ظهور برساند. تصویری که نویسنده از باورهای درون خویش به دست می‌آورد، بیانگر حقیقت نشانه‌های شناختی و باورهای ادراکی است که جلوه‌ نوینی از شناخت را به مرحله ظهور می‌رساند. این در واقع، تصویری از حقیقت در بازتابی از نشانه‌های شناختی است.

با توجه به ارزش و اهمیت دقت نویسنده در مسائل مختلف، می‌توان نشانه‌های این کنجکاوی و ذهن وقاد را در گسترش مضامین مختلفی دید که مصور حقیقت در بیان نشانه‌های ادراکی بوده و تصویر نوینی از حقیقت را در حجم غریب باورهای شناختی به مرحله ظهور می‌رساند. این در واقع، بازتاب نشانه‌های حقیقت طلبی در بستری از نیاز است که در باور غریب نویسنده، تصویرگر صور ادراکی بوده و می‌تواند سبب تغییر و تحول وی گردد.

 

ر جلوه که می نشیند اینجا به  وجود

گر نیست نماید اینچنین غرقه بود

تصویر شود عیان ز این جلوه خویش

چون لفظ که می نشیند اینجا پی جود

 

آنچه نویسنده درباره آن به بحث و تحقیق می‌پردازد، صورتی از نیازهای پنهان انسان در باوری از حقیقت‌طلبی است که گاه نشانه‌های غریبی را در ذهن متصوّر می‌سازد و زمانی همگام با دیگر صور شناخت، باور روشنی از حقیقت را آشکار می‌نماید. این نشانه و اصل نیاز در بازتابی از حقیقت است و می‌تواند نویسنده را در حجم غریبی از یافته‌های ادراکی به شناخت کامل این نشانه‌ها واقف سازد.

زمانی که نویسنده ذهن خود را معطوف به جزئیات موضوع نمود، تصویر نوینی از حقیقت آشکار می‌شود. بازتابی که از این تصویر در ذهن وی مصوّر می‌گردد، نشان درک و باور حقیقتی پنهان است که گاه در صور غریب ذهن، جلوه‌گر گشته و زمانی چون حقیقتی پنهان، از هر نشانه تصویر نوینی را در ذهن به وجود می‌آورد که راهگشای دیگر اهداف و آرزوهای نویسنده است.

 

۵) کشف ظرافت‌های شناختی

در نگاه جستجوگر نویسنده، تصویر نوینی از حقیقت موج می‌زند. زمانی که ذهن وقاد نویسنده به نشانه‌های غریب موضوع گرایش یافت، از هر نشانه به ظرافت‌های خاص شناختی می‌رسد که بیانگر اصل و منشأ تغییر و تحول است و می‌تواند در کلامی شورانگیز، بیشترین تأثیر را روی مخاطب داشته باشد. این مطلب به همان دقت و کنجکاوی نویسنده برمی‌گردد که تصویرگر حقیقت است.

آنچه ز باورهای شناختی به ظهور می‌رسد، نگاه حقیقت‌جویی است که از پشت ذهنی وقاد، هزاران صورت از شناخت را به وجود آورده، پس در واقع نویسنده با کشف ظرافت‌های شناختی به نگاه روشنی از حقیقت دست می‌یابد. این همان درک صحیحی است که ذهن وی را برای شناخت بیشتر نکته‌های مرموز آماده می‌سازد تا از هر نشانه، به مقصد واقعی و هدف نهایی دست یابد.

 

چون رمز نشانه های دل اصل بُوَد

هر لفظ به معنیش چنین وصل بُوَد

با درک حقیقتی که آید پی راز

مجهول ز اصل این نشان فصل بُوَد

 

نگاهی که نویسنده به درک مضامین شناختی و اصول ادراکی دارد، گاه صورت نوینی از حقیقت را برملا می‌سازد. حقایقی که نشانه‌ای از حضور صور ادراکی در حجم غریبی از باورهاست و می‌تواند نویسنده را به نشانه‌های شناختی و باور غریبی که در ذهن وی حضور دارند، آشنا سازد. در واقع، کشف ظرافت‌های شناختی ادامه همان تلاش ذهن نویسنده برای درک واقعیت‌هاست و معنی حقیقی نیاز را به اصل و منشأ حضور این جلوه‌ها متصل می‌سازد.

گسترش مضامین شناختی، نشانه‌ای از ظهور حقیقت‌طلبی در بستری از تفکری ایده‌آل است که نویسنده با دقت در جزئیات امور به این توانایی دست می‌یابد و طی درک اصول شناختی، از هر باور تصویری برای نیازهای تعدیل یافته‌اش می‌سازد که به صورت غیرارادی، در مجموعه‌ای از نشانه‌های شناختی به مرحله ظهور می‌رسد و هر نشانه را به اصل و مقصود نویسنده متصل می‌سازد تا منشأ نیاز به هدف‌یابی اصول شناختی بپیوندد.

 

۶) اطمینان و اعتماد به باورهای شناختی

گاه اوج توجه و عنایت نویسنده به مضامین شناختی، با نشانه‌های ادراک همراه می‌گردد. در این حالت، آنچه ز دقت و کنجکاوی نویسنده به ظهور می‌رسد، اعتماد به باورهایی است که بر مبنای شناخت و درک حقیقت متصور شده‌اند و می‌توانند به صورت جزئی از باورهای نویسنده، به اصول حقیقی نیاز گرایش یابند. اصل و مبنای این نیاز، تصویری از شناخت و تلاشی برای یافتن حقیقت است که به اصول ادراکی نویسنده جهت می‌بخشد.

آنگاه که نویسنده ذهن خود را به حقیقت معطوف می‌دارد، تصاویر شناختی صورتی از نیاز را در وجود وی به ظهور می‌رسانند. این همان بازتاب حقیقت طلبی در مجموعه تغییر یافته‌ای از نیازهاست که گاه در جلوه‌ای از حقیقت، بیانگر حسّی غریب و زمانی به حضور این باورها جهت می‌بخشد که در واقع، نتیجه همان تلاش ذهن وی برای درک واقعیت‌های شناختی است و با معنی بخشیدن به دیگر صور نیاز به حقیقت منتهی می‌گردد.

 

هر نقش نهان که بهر دل پیدا شد

چون باور عشق، معنیش رسوا شد

اندیشه چو یافت اصل هر تدبیری

در اوج یقین، قرین این سودا شد

 

نویسنده با کنجکاوی در امور مختلف، ذهن خود را بستری برای درک و شناخت نیازهایی قرار می‌دهد که با اصول معرفتی در ارتباط بوده. تصویری که ذهن با درک این نشانه‌ها مصور می‌سازد، نتیجه اطمینان و اعتماد به باورهای شناختی است که نویسنده را با همگام شدن صور مختلف ادراک به موفقیت نزدیک‌تر می‌سازند. در این حالت، آنچه باید ز اصل و مبدأ این حقیقت آشکار گردد، تصویر روشنی از نیاز در باوری غریب است که وی را با درک نشانه‌های حقیقت به مقصد خویش پیوند می‌زند.

با توجه به این که تفکر و اندیشه نویسنده تأثیر بسیاری در نوع نگاه و بیان وی دارد، دقت و کنجکاوی وی در مسائل مختلف می‌تواند نقش بسیار مهمی در درک و شناخت مجهولات ایفا نماید؛ تا آنجا که هر تصویر ذهن، بیانگر واقعیتی از حقایق شناختی به شمار می‌آید و با بازتاب نشانه‌ای از واقعیت‌های موجود در جامعه، مجموعه کاملی از حقایق را به وجود می‌آورد که راهگشای نویسنده در درک هدف و تغییر و تحول نشانه‌های این واقعیت‌پنداری است.

 

(ملیحه هدایتی)

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با من:

سوال یا پرسشی از من دارید؟

مطمئنا بی‌نقص نیستم؛ اما بی‌وقفه می‌کوشم برای بهتر شدن. در مسیرِ کامل‌ شدن، حتما نیازمند چشمان تیزبین شما و شنوای نظرات ارزشمندتان هستم.

 

شماره تماس مستقیم با من: ۰۹۱۵۱۲۵۳۱۸۰

ایمیل پشتیبانی: support@malihehedayati.com