مهمترین اصول نویسندگی

نوشتن، تصویر واقعی تفکر انسان و نوع نگاهش به واقعیت هاست. هر واژه و معنای ارائه شده، بیانگر حقیقت زیبایی است که به آرزوهای انسان جهت می بخشد. ارتباط مستقیمی که بین اندیشه و گفتار وجود دارد، خود نشان دهنده تصویرگرایی و واقعیت پنداری تفکر اوست که از هر واسطه بهره می برد تا تمایلاتش را در راستای احساسات و تفکراتش بیان کند. این همان معناگرایی در مسیر رشد باورهاست و برای هر نویسنده موفقی، زمینه ظهور استعدادها و توانایی هایش به شمار می آید.

 

در عالم ذهن واژه ها معنا شد

هر معنی بی نشانه ای رسوا شد

دریاب که نقش واژه در معنایش

با قدرت فکر بی گمان پیدا شد

 

۱) مهمترین اصول نویسندگی در قالب کنترل ذهن

ذهن انسان به صورت گسترده می تواند با تصویرسازی و هماهنگی بین صور مختلف ادراک، مجموعه منسجمی از تفکرات قابل ارائه را به وجود آورد تا حدی که می توان این واقعیت را یکی از مهمترین اصول نویسندگی، در قالب کنترل ذهن به حساب آورد تا از هر نشانه ای که به این تصاویر شناختی مربوط می شود، یک واسطه برای افکار مختلف ساخت و در عین تضاد به صورت غیر مستقیم از هر جزء تفکر، به باوری عمیق رسید. این مطلب در سه مقوله قابل بررسی است که در اینجا به بیان آنها می پردازیم:

 

الف) تمرکزمحوری

ذهن نویسنده در فرایند گسترده ای که در مسیر تصویرگرایی با آن روبه‌روست، به صورت مستقیم تحت تأثیر نوع نگرش و درک نشانه های غریبی که می توانند راهگشای وی در جهت شناخت وقایع باشند، به بازخورد مناسبی گرایش می یابد که بیانگر همان تمرکزمحوری است و به عنوان یکی از مهمترین اصول نویسندگی در قالب کنترل ذهن با تغییر و تحول تفکر، نویسنده را به بیان حقایق ذهن و نوع نگاهش به زندگی ترغیب می نماید.

 

با اصل تمرکزست هر واژه عیان

مفهوم چنین تفکری بوده نهان

این اصل بُوَد نشانه ای در دل لفظ

چون معنی آن شود ز این شیوه، بیان

 

زمانی که ذهن از طریق هماهنگی بین تفکرات و واقعیت های شناختی به درک مجهولات دست می یابد، تمرکزمحوری به عنوان یک راهکار مناسب به چگونگی نگرش وی جهت می بخشد. تصویری که نویسنده در این نوع تفکر از هر سوال و ابهامی در ذهنش مصور می سازد، در واقع بازتاب همان حس نابی است که در مسیر درک موقعیت ها به آن دست یافته.

 

ب) تجزیه و تحلیل مضامین

یکی از مهمترین اصول نویسندگی در قالب کنترل ذهن، تجزیه و تحلیل مضامین است. گاهی ذهن نویسنده درگیر نشانه های شناختی از بین مجموعه گسترده ای از باورها، به ساده ترین واسطه دست می یابد. در این حالت می تواند در قالب یک تفکر خاص و اندیشه ایده آل، بسیاری از موانع رسیدن به هدف را برطرف نموده و رؤیاهای پنهان بشر را محقق سازد. نویسنده در مسیر ارائه حقایق ذهن نیاز به چنین تجزیه و تحلیلی دارد تا بتواند از بین مفاهیم پنهان در مضامین انتخابی، تصویر درستی از هدف را مصور سازد، این در واقع نمود همان صورشناختی است که گاهی در مجموعه گسترده ای از سوالات ذهن پنهان می ماند.

 

هر فکر درست عاقبت غرق بیان

تحلیل کند هزار تصویر نهان

معنای چنین نشانه ای جلوه کند

هر چند که معنیش ز آن بوده عیان

 

از طریق تجزیه و تحلیل مضامین، آنچه باید در ارتباط با مفاهیم ارائه شده در قالب لفظ بیان گردد، به صورت یک کلیت به تمام اجزاء این شناخت جهت می دهد تا هر آنچه در مسیر باورها، به تصاویر ذهن معنا می بخشد در این ارتباط دو جانبه، به عنوان واسطه بسیاری از ابهامات را برطرف نماید. در واقع با این روش هر واژه ای که دربردارنده مفاهیم خاص بوده می تواند از طریق این هماهنگی، به کلیه مضامین انتخابی معنا ببخشد و یک تصویر کلی از هدف و واقعیت های شناختی را به وجود آورد که در واقع، تحول ساز و تأثیرگذار نیز خواهد بود.

 

ج) درک واقعیت ها

زمانی که ذهن نویسنده به صورت ناخودآگاه درگیر واقعیت های پنهان می گردد، درک نشانه هایی که می توانند راهگشای فکر وی در بیان حقایق باشند، به صورت مستقیم در نوع نوشته، نگاه وی و بیان محتویات ذهن تأثیرگذار خواهند بود. به همین دلیل درک واقعیت ها یکی از مهمترین اصول نویسندگی در قالب کنترل ذهن است که اندیشه گسترش پذیر نویسنده را متمرکز واقعیت ها می سازد تا هر آنچه در قالب  مجاز به باورهای وی جهت بخشیده، در این میان با درک صورشناختی جای خود را به حقایق اثبات شده در مسیر تفکرش ببخشد. در این حالت، اصل و معنای واقعی شناخت به کلیه شناسه های ذهن وی معنا خواهد بخشید.

 

بی درک درست نقش اندیشه خطاست

هر جلوه بی نشانه زین فکر جداست

هر لفظ که معنیش عیان گشت  ز فکر

بر اصل چنین نشانه ای  باز  رواست

 

تصویری که ذهن نویسنده می تواند در مسیر واسطه گرایی اندیشه اش مصور سازد، همان بازتاب اولیه نگاه وی به حقایق است که در قالب واژه های شناخته شده با معنای کاملاً واضح ارائه می گردد. این همان حقیقت محوری در مسیر باورهاست که در شکل نوینی از تفکر به ظهور می رسد، پس هر نویسنده ای باید با این اصل مهم آشنا باشد تا بتواند دور از هر گونه ابهامی به تمامی سوالات و نکته های مبهم در مسیر شناخت پاسخ دهد.

 

۲) مهمترین اصول نویسندگی با هدف گرایی

تجلی زیباترین افکار بشر، تصویر همان باوری است که باید در ساده ترین حس زندگی آشکار شود. نویسنده برای رسیدن به آرمانی زیبا از هر تصویر ذهن، واسطه ای بهر تداعی معانی و مضامین خاص می سازد؛ زیرا آنچه باید در قالب تمایلات آشکار گردد، همان حس گمشده ای است که تنها در نوع نگاه انسان به زندگی به ظهور می رسد. به همین دلیل مهمترین اصول نویسندگی با هدف گرایی نویسنده در مسیر درک واقعیت های شناختی تجلی خواهند یافت که در اینجا به بیان آنها می پردازیم:

 

الف) مثبت اندیشی

یکی از مهمترین اصول نویسندگی با هدف گرایی، مثبت اندیشی است که نویسنده را برای یافتن حقیقت و بیان زیباترین افکار تحول ساز، به اندوخته های خودآگاه ذهن پیوند می زند. این در واقع همان گرایش به افکار مثبتی است که شیوه درست انتخاب و پرورش واقعیت های شناختی را نشان می دهند، پس می توان یکی از مهمترین راهکارهای سازنده در مسیر نویسندگی را به اصل مثبت اندیشی پیوند زد؛ زیرا آنچه باید بیان شود، در واقع همان تصاویر واقعی ذهن در برابر موقعیت های مختلف خواهد بود.

 

بر جامه لفظ آنچه معنا گردد

تصویر نکو بُوَد که پیدا گردد

زین نقش هزار جلوه گردد رسوا

هر دیده برین نشانه  بینا گردد

 

برای آنکه بتوان نوشته ای کاملاً صریح و در عین حال هنری و زیبا ارائه داد، به داشتن تفکری عمیق با تصاویر واقعی خیال نیاز است؛ زیرا همین تفکر می تواند در نوع نگاه نویسنده مؤثر باشد. اگر در مسیر چنین شناختی، نویسنده بتواند به آرزوهای هر جویای حقیقتی تحقق ببخشد، مثبت اندیشی به صورت مستقیم بر دیگر باورها و توانایی های مخاطب اثر خواهد گذاشت و نتیجه آن پیوند و هماهنگی بین تصاویر مختلف ذهن خواهد بود که خودبه‌خود، راهگشای بسیاری از مشکلات نویسنده است.

 

ب) درک توانایی

خودباوری رمز پرورش و شکوفایی و توانایی های نهفته ای است که هر انسانی در وجودش دارد، بنابراین درک توانایی به عنوان یکی از مهمترین اصول نویسندگی با هدف گرایی به چگونه اندیشیدن، یافتن و درک واقعیت ها ارتباط دارد و می تواند تصویر واقعی نیاز هر انسان را آشکار سازد. نویسنده باید درک درستی از خود و توانایی هایش داشته باشد تا بتواند در مسیر واقعیت پردازی با بیان صور ناشناخته ذهن، نقش واقعی هر رمز و نشانه ای را برملا سازد.

 

با درک صحیح  می توان  باور کرد

دل را پی این نشانه چون ساغر کرد

هر جلوه خوش که می نشیند در لفظ

دل را پی عشق و باوری دیگر کرد

 

آنچه نویسنده باید در مسیر بیان آرزوها و تمایلات بشر بیان کند، تمثیلی از وقایع شناخته شده و صور قابل تعریف اندیشه ای کمال یافته است که می تواند با دیگر نشانه های معرفت همراه گردد و به مجموعه کاملی از حقایق بپیوندد. با چنین درکی است که معنای واقعی هر نگاه نافذی می تواند به صور غریب اندیشه معنا بخشد، پس می توان با این تصویرگرایی به باورهای شناختی جهت داد و اصل را بر فرع چنین تفکری برگزید. این در واقع خودشناسی و رمز درک باورهایی است که مدتی در اندوخته های ذهن انسان مکتوم مانده.

 

ج) آرزوهای پنهان بشر

یکی از مهمترین اصول نویسندگی با هدف گرایی، تحقق آرزوهای پنهان بشر است که نویسنده را به عنوان مرکز اصلی تغییر و تحول فکر قرار می دهد تا هر آنچه از طریق بازتاب اندیشه کمال یافته اش مصور می گردد، در همین راستا به باورهای شناختی ختم گردد. گاهی باید از هر جزء این شناخت به تصویر کاملی از این کلیت قابل تعریف رسید؛ زیرا همین هماهنگی و وحدت است که تصاویر ذهن نویسنده را برای گسترش پذیری فکر خواننده واسطه قرار می دهد تا با تحول واقعی اندیشه بشر، حقیقت معناآفرینی ذهن آشکار گردد.

 

رویای هزار آرزو هست شود

دل در پی این نشانه ها مست شود

گر یافت تحقق از رهی غرق یقین

نقشی بُوَد اینچنین که پیوست شود

 

لحظه ای که تفکر نویسنده معطوف به اصل و معنای حقیقی وقایع شناختی می گردد، برای تحقق آرزوهای پنهان بشر داشتن هدف به هر حرکت و تصویر ذهن معنا می بخشد. آنچه در افکار بشر پنهان است، بازتاب همان نگاه نخستین وی به آرزوهاست که اندیشه را واسطه درک واقعیت ها قرار می دهد تا هر آنچه باید در این مسیر به بازخورد مناسب تفکر انسان منتهی گردد، با این شناخت و درک صحیح به نظم و هماهنگی افکار گرایش یابد. این همان باوری است که هر متفکری از آن به دیگر نشانه های واقعی حیات معنا می بخشد تا حقیقت در قالب واژه ها و عبارت های ساده بیان گردد.

 

۳) مهمترین اصول نویسندگی با درک و شناخت مخاطب

نوشتن، وسیله بیان حقایقی است که نویسنده در مسیر هنرنمایی واژه ها و معانی به آنها رسیده و سعی در ارائه بسیاری از این نکات رمزگونه دارد، بنابراین نگاه وی به هر مخاطبی برخاسته از درک صحیح و احساس مسئولیت است، به همین دلیل آشنایی با مهمترین اصول نویسندگی با درک و شناخت مخاطب همراه بوده و به نویسنده این امکان را می دهد تا بتواند ذیل این درک هنرمندانه، تصویر درستی از واقعیت های شناختی را در قالب واژه ها و معانی خاص خلق نماید. در اینجا به دو نکته مهم که با درک و شناخت مخاطب ارتباط مستقیم دارد، اشاره می کنیم:

 

الف) تصویرسازی ذهن

یکی از مهمترین اصول نویسندگی با درک و شناخت مخاطب، تصویرسازی ذهن نویسنده است که وی را با مجموعه غریبی از واژه ها و معانی مختلف آشنا می سازد تا مناسب با درک خواننده، بتواند هر واژه را با تصاویر مختلف شناختی همراه نماید، بنابراین در قالب  زیباترین معانی به بیان حقایق می پردازد تا ذهن مخاطب در راستای تصویر ارائه شده بتواند با بازخورد مناسبی به اصل و هدف نویسنده دست یابد. در واقع این نوع هدف گرایی، تنها در مسیر ارائه واقعیت های شناختی آشکار می گردد.

 

هر واژه بی نشانه تفسیر شود

معنای هزار لفظ تعبیر شود

چون نقش نکو عیان بُوَد در دل لفظ

معنای دگر ز لفظ تصویر شود

 

تصویری که ذهن خلاق نویسنده از موقعیت های خاص مصور می سازد، در واقع نمادی از آرزوهای پنهان هر مخاطبی است که برای رسیدن به هدفش، به باوری غریب پناه می برد. نویسنده مثل یک آئینه در برابر این تصاویر شناختی، واقعیت ها را منعکس می نماید تا هر آنچه باید در مسیر رسیدن به هدف، قدرت و توان درک صور شناختی را در مخاطب تقویت نماید، با همین اصول قابل تعریف به تصویرسازی هر اندیشه ای در همین راستا پاسخ دهد. این در واقع معنای همان تصویرنمایی ذهن است که در جهت رشد باورهای نویسنده بیشترین تأثیر را در زیبایی یک نوشته خلاقانه داشته است.

 

ب) واقعیت نگاری

اندیشه انسان در مسیر شناخت و درک هر مجهولی، همواره به صورت مستقیم با بسیاری از نشانه های موجود در تصاویر شناختی ذهن روبه‌روست. همین نشانه ها هستند که تفکر آدمی را به سمت واقعیت نگاری سوق می دهند. نویسنده نیز برای موفقیت در ارائه مفاهیم دریافتی ذهنش، همواره در تکاپوی رسیدن به حقیقت است، بنابراین یکی از مهمترین اصول نویسندگی با درک و شناخت مخاطب در قالب واقعیت نگاری آشکار می گردد تا  آنجا که هر نقش و تصویری که ذهن وی به صورت ناخودآگاه و مستمر از موقعیت ها می سازد، خود نمادی برای بیان این واقعیت هاست.

 

از بهر چنین حقیقتی کوشا باش

اندیشه ناب عشق را جویا باش

از واقعیت بجوی  معنایی خوش

با دیدن هر نشانه ای  بینا باش

 

آنچه یک نویسنده باید در جهت بیان اندوخته های ذهنش بداند، تصویر روشنی است که وی را در برابر هر نشانه ای به واکنشی مناسب وا می دارد. این بازتاب همان نگاه صحیحی است که وی به واقعیت های جامعه دارد و او را در کنار تصاویر خیال برانگیز ذهن، به یک مجموعه منسجم از باورهای شناختی هدایت می کند. همین باورها هستند که به او توان پردازش چنین نشانه ها و واسطه هایی را می دهند تا اثری جامع و هدفمند به وجود آید.

 

۴) مهمترین اصول نویسندگی با رعایت نکات نگارشی و دستوری

نویسنده در مجموعه ای از صورشناختی، در قالب واژه ها افکاری را مصور می سازد که بیانگر تغییرات گسترده ای در نوع نگاه و چگونگی بیان وی بوده اند؛ زیرا ذهن گسترش پذیر نویسنده با هر نشانه ای که در وادی نویسندگی با آن روبه‌روست، به عنوان مقدمه ای برای تغییر و تحول افکارش به تصویرسازی می پردازد تا آنچه باید در این مسیر آشکار گردد، جذاب و در عین حال واضح و روشن بیان گردد. به همین دلیل یکی از مهمترین اصول آموزش نویسندگی، رعایت نکات نگارشی و دستوری است که خود تحول بخش و سازنده بوده و می تواند در افکار نویسنده تحول ایجاد نماید. در اینجا به این نکات اشاره می کنیم:

 

الف) انتخاب واژه های مناسب

گاهی نویسنده برای بیان حقایق مرموزی که در باور هر انسانی پنهان است، نیاز به تصویرسازی و بیان نشانه های تغییر یافته ذهنش دارد. در این راستا، واژه ها بهترین واسطه برای بیان این حقایق هستند. به همین دلیل، یکی از مهمترین اصول نویسندگی با رعایت نکات نگارشی و دستوری، انتخاب واژه های مناسب است. با این انتخاب آنچه باید در قالب لفظ بیان شود، هماهنگ با محتوا زیباترین تصویر ذهن و پرمعناترین نشانه های یک تفکر سالم را آشکار می سازد.

 

هر واژه بُوَد نماد معنایی خوش

آید ز چنین نشانه آوایی خوش

چون لفظ نشیند اینچنین در معنا

باشد ز حضور آن تمنایی خوش

 

آنچه در محتوا و مضمون مورد بحث نویسنده راهگشاست، پردازش صحیح واژه ها در مسیر معانی انتخابی بوده که به صورت مستقیم در محتوا نیز تأثیر می گذارد. با این روش آنچه باید در قالب تصاویر شناختی با حقایق پنهان همراه باشد، معنای دوگانه ای است که به صورت مرموز از طرق مختلف بیان مطلب بهره می برد و خودبه‌خود در راستای اهداف نوشتن، به صور مختلف ذهن معنا می بخشد.

 

ب) انسجام متن

در لابه‌لای هر نوشته ای زیباترین اصل موجود در مسیر موفقیت، انسجامی است که بین مطالب احساس می شود. در واقع آنچه باید در یک مجموعه گسترده بیان شود، گاه در قالب چندین مطلب خلاصه شده با معانی متفاوت مطرح می گردد. بین این بخش ها، انسجام و هماهنگی لازم می تواند تحول بخش باشد، بنابراین یکی از مهمترین اصول نویسندگی با رعایت نکات نگارشی و دستوری، انسجام متن است که بیانگر بسیاری از نکات رعایت شده در عبارت های زیبا و واژه های پر معنا بوده و می تواند بر خواننده بیشترین تأثیر را داشته باشد.

 

چون وحدت لفظ غرق معنای دگر

سازد ز چنین نشانه رؤیای دگر

پیدا شود از همین هنر جلوه خوش

پس معنی آن بُوَد ز سیمای دگر

 

یک متن منسجم و هماهنگ با محتوا و مضمون انتخابی، بیانگر تصویرسازی ذهن در قالب واژه هایی است که بیشترین تأثیر را بر معانی موجود و گزینش شده ذهن نویسنده داشته اند. این واقعیت گر چه گاهی در بین دیگر مباحث مطرح شده کمرنگ می گردد، اما حضور مستمر تصاویر ذهنی می تواند به این هماهنگی نیز جهت بخشد و متنی کامل، منسجم و قابل درک را به وجود آورد. با این روش هر چه در قالب واژه ها ارائه می گردد، در واقع تصویر همان معنایی است که از ابتدا در مضمون اصلی کلام نویسنده پنهان بوده و با این شیوه، در زیباترین تصویر مصور گردیده است.

 

ج) ارتباط معنایی بین واژه ها

نویسنده برای ارائه معانی و مضامین انتخابی، واژه ها را به عنوان یک واسطه برای پردازش حقایق ذهن بر می گزیند. این واژه ها هستند که نقش بازی می کنند، اما نه در قالب یک کلمه بلکه با ارتباط معنایی با دیگر واژه ها مثل حلقه های زنجیر به هم پیوسته و متحد به پردازش حقایق و معانی ذهن می پردازند، بنابراین در همین راستاست که می توان گفت یکی از مهمترین اصول آموزش نویسندگی با رعایت نکات نگارشی، ارتباط معنایی بین واژه هاست تا جایی که هر واژه می تواند نقش مؤثری در پیدایش یک اثر خلاق و تأثیرگذار داشته باشد.

 

هر واژه ز معنیش چو گردیده بیان

با معنی آن هزار لفظ است عیان

این نقشه خوش بُوَد ز اندیشه نیک

هر جلوه بی نشانه آید پی آن

 

آنچه در بین واژه های انتخابی، به صورت رمزگونه در پیوند معانی مؤثر است، انتخاب جای صحیح واژه هاست تا جایی که در ارتباط با واژه های هم معنی یا حتی متضاد نیز می توان مجموعه ای از معانی قابل تغییر را به وجود آورد. این هنر نویسنده است که بتواند در ارتباط بین واژه ها، معنایی زیبا خلق کند و آن معنای انتخابی را به عنوان واسطه ای بین دیگر معانی بیان شده در متن، به اصل و محتوای کلام پیوند بزند تا تصویر صحیحی از واقعیت های شناخته شده ذهن به وجود آید.

 

۵) مهمترین اصول نویسندگی با توجه به محتوا و معانی نوشته

گاهی نویسنده نگاهش معطوف به معانی و مضامین خاصی است که می تواند در قالب واژه های انتخابی، بیشترین تأثیر را بر خواننده داشته باشد تا جایی که مهمترین اصول نویسندگی با توجه به محتوا و معنای نوشته تعیین می گردد و می تواند تحول آفرین باشد؛ زیرا تصاویری که ذهن وقاد نویسنده در مسیر پردازش فکر مصور می سازد، نمایشی از همان معانی انتخابی بوده که گاه در لابه‌لای واژه ها پنهان می ماند و برای بیان، نیاز به هماهنگی با دیگر تصاویر ذهنی است و این ممکن نیست، مگر با انتخاب محتوا و معنای قابل فهم در نوشته که به عنوان یک اصل مهم بیشترین تأثیر را در هر اثری دارد. این مطلب را به دو روش می توان به کار برد، در اینجا به بیان آنها می پردازیم:

 

الف) تلفیق معانی مختلف

یکی از مهمترین اصول نویسندگی با توجه به محتوا و معنای نوشته، تلفیق معانی مختلف است. زمانی که نویسنده واژه های مناسب معنا و مفهوم مورد نظر را انتخاب می کند، به صورت گسترده باید از هر مجموعه ای که دربرگیرنده معانی و مضامین مختلف هستند، به هنر هماهنگی و تلفیق این معانی دست یابد وگرنه آنچه در متن ارائه شده بیان خواهد شد، تنها یک تصویر ساده از باورها و صورشناختی به شمار خواهد آمد و آن جذابیتی که باید خواننده را جذب نماید دیگر وجود نخواهد داشت، بنابراین تلفیق معانی مختلف می تواند در هنر نویسندگی بیشترین تأثیر را داشته باشد.

 

هر جلوه که می رسد ز معنای هنر

دارد ز چنین  نشانه سودای هنر

تلفیق معانیش بُوَد رمز نیاز

چون در دل لفظ بوده آوای هنر

 

نویسنده در بیان موضوع اصلی، نیاز به هنر خاصی دارد تا بتواند از بین معانی مختلف به صور شناخته شده ذهن خود پناه ببرد و با پردازش واژه ها، به تلفیق مفاهیمی بپردازد که در راستای هدفش بیشترین تأثیر را دارند. این واقعیت نشان دهنده نوع نگرش و شیوه بیان مطلب است و می تواند مجموعه تغییر یافته ای از مفاهیم ارائه شده را به وجود بیاورد و در مسیر رسیدن به هدف، با بازآفریی حقایق پنهان به تفکر ایده آل بپیوندد.

 

ب) خلق مضامین خاص

محتوایی که باید در هر نوشته ای وجود داشته باشد، در واقع بیانگر واقعیت هایی است که در لابه‌لای افکار نویسنده پنهان است، بنابراین یکی از مهمترین اصول نویسندگی با توجه به محتوا و معنای نوشته، خلق مضامین خاص و تأثیرگذار است تا آنجا که هر نویسنده موفقی به دنبال این مضمون آفرینی است تا بتواند از هر نشانه ای که در تصاویر شناختی و اصول قابل ادراک پنهان بوده، یک تصویر روشن از واقعیت های قابل تعریف به وجود آورد تا دیگر ابهامی برای بیان آنها باقی نماند و آنچه در ذهن وقادش موج می زند، به صورت مستقیم در بیان این حقایق مکتوم قالبی از نشانه های شناختی را به وجود آورد و با تصویر آفرینی افکار، به این مضامین خاص جهت دهد تا معنای واقعی اثرش آشکار گردد.

 

اندیشه ناب رمز تدبیر بُوَد

مضمون چنین نشانه تفسیر بُوَد

پس جلوه کند ز این حقیقت ره فکر

در صفحه ذهن نقش و تصویر بُوَد

 

آنچه گفتیم، تصویر روشنی از واقعیت های قابل ادراک است که با بیان مهمترین اصول نویسندگی، هدف هر نویسنده آگاه و موفقی را بیان می کند. این اصول در واقع به صورت کاملاً طبیعی در هر نوشته ای خود را نشان می دهد، اما تصویری که باید به صورت مستقیم بر نوع نوشته اثر بگذارد، تنها با درک این اصول آشکار خواهد شد. این معنای واقعی موفقیت هر نویسنده آگاهی است که در تمام مراحل آموزش نویسندگی، به این اصول پایبند بوده تا حقیقت را در قالب زیباترین تصویر، مصور نماید.

 

(ملیحه هدایتی)

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با من:

سوال یا پرسشی از من دارید؟

مطمئنا بی‌نقص نیستم؛ اما بی‌وقفه می‌کوشم برای بهتر شدن. در مسیرِ کامل‌ شدن، حتما نیازمند چشمان تیزبین شما و شنوای نظرات ارزشمندتان هستم.

 

شماره تماس مستقیم با من: ۰۹۱۵۱۲۵۳۱۸۰

ایمیل پشتیبانی: support@malihehedayati.com