نگاه عاشقانه به هستی

نگاه عاشقانه به هستی

خلقت انسان، نمایش شورانگیز عشقی بی پایان است که در صور مختلف نیاز مصور گردیده، چون خاک وجود آدمی با گوهر عشق همنوا گشت، تصویر حقیقی نیاز مصور شد و حضور باوری غریب به نمایش حیرت انگیز این حس بی پایان معنا بخشید. امروز بستر واقعی این احساس در زیباترین تصویر حقیقت مصور گردیده و با حضور انسان به عنوان مخلوقی شگفت انگیز، به دیگر صور خلقت جهت بخشیده تا کلیتی به نام آفرینش معنا یابد.

امروز نگاه عاشقانه این مخلوق خاکی است که می تواند در زیباترین رنگ عشق تجلی یابد، پس باید چشم حقیقت بینی داشت تا صورت واقعی عشق نمایان گردد و حیرت در تجلی غریبانه این حس پاک مصور شود. انسان امروز از وادی عشق فاصله گرفته و سرگرم این دنیای فانی از حقیقت خلقت خویش غافل مانده، در حالی که همین نگاه عاشقانه است که می تواند به دنیای امروز رنگ واقعی عشق را هدیه کند تا انسانیت به معنای واقعی خود، زینت بخش جوامع بشری باشد.

 

در اینجا به نشانه های این نگاه عاشقانه اشاره می کنیم:

۱) هدفمند

یکی از نشانه های نگاه عاشقانه انسانی به هستی، دیدی هدفمندانه به زندگی است، باوری عمیق همراه با تصویری روشن از آینده. لحظه ای که نگاه ما به هستی با درک حقیقت زندگی و هدف خلقت همراه باشد، نگاهمان هدفمندانه و تحول بخش خواهد بود. در چنین نگاهی، تصویری که در ذهن انسان مصور می شود، یک کلیت عظیم تحت عنوان آفرینش است که به انسان هدف می بخشد و او را برای رسیدن به آرزوهایش با حقیقت عالم هستی همراه می سازد تا بداند برای تحول و رسیدن به کمال باید واقعیت های این عالم خاک را دریابد.

 

آگاه اگر گشت وجودت زیقین

مستانه رها می شوی از خاک زمین

دنیای تو اینگونه شود عالم عشق

رؤیای تو هم بوده همین عشق نوین

 

نگاه هدفمند، دیدی سرشار از آگاهی است. چشمی عاری از خطا می خواهد تا با درک عمیق و شناخت هدف خلقت بتواند در چند روز عمر برای دست یافتن به حقیقت و سعادت واقعی تلاش نماید. این همت عاشقانه با شناخت نشانه های حقیقت همراه خواهد بود، اینکه در باور ما معنی واقعی عشق ورزیدن با همان خلقت اولیه عشق همراه باشد و درک ما از این عالم هستی با باوری مملو از عشق، تصویر دوگانه حیات را به اصل آفرینش پیوند زند.

زمانی که انسان بتواند عشق واقعی و ازلی خلقت را دریابد، نگاه او سرشار از معرفت خواهد بود و چنین نگاهی، بیانگر هدفمندی انسان در زندگی است که او را برای باورهای پاکش با حقیقت همراه می سازد تا تصاویر حیرت انگیز این عالم او را فریفته نگرداند و در یک نگاه عاشقانه بتواند از هر تصویر این عالم هستی، به بازتاب روشنی از حقیقت دست یابد. این همان حرکت واقعی نیاز در موجی از احساس است که می تواند به دیگر صور شناخت وی نیز پاسخ دهد.

هدفمند بودن، یک حقیقت روشن برای تحقق آرزوهاست، اما تنها نگاه عاشقانه به هستی می تواند هدفمند باشد؛ زیرا عشق اول و نهایت خلقت انسان است که به وی عاشقانه زیستن را می آموزد، پس در این وادی چیزی جز معرفت نخواهد بود و آنچه وی را برای تقدیری هدفمندانه آماده می سازد، همین نگاه روشن وی به زندگی است که بازتاب نوینی از حقیقت را آشکار می نماید تا زیباترین تصویر زندگی در این نگاه هدفمندانه تجلی یابد.

 

۲) نگاهی توأم با یقین

انسانی که به حقیقت حیات خویش پی برده باشد، نگاهش عاشقانه و سرشار از یقین خواهد بود. در چنین دید عارفانه ای، پشتوانه محکم عشق انسان را در مسیر رسیدن به هدف با مفهوم روشن زندگی آشنا می سازد تا دور از هر ابهام و پریشانی در هدف بتواند به زیبایی های حقیقت عشق دست یابد. همین زیبایی هاست که به او یقین و نگاهی سرشار از معرفت می بخشد. با آگاهی به آغاز خلقت و چگونگی حرکت خود در مسیر عشق به پایانی شیرین می اندیشد، پس نگاهش توأم با یقینی زیبا خواهد بود.

در چنین نگاهی، انسان یک نشانه برای بیان حقیقت عشق بوده و هر تصویری که از تفکراتش مصور می گردد، برگرفته از درکی عمیق و نگاهی روشن به زندگی خواهد بود بنابراین در کلیه مراحل زندگی از شکست ها نمی هراسد، هر مانعی را از سر راه بر می دارد تا بتواند با همتی والا و تکیه بر عشقی بی پایان، حقیقت حیات خویش را به مرحله ظهور برساند و آنچه را که باید در نگاه روشن خویش مصور سازد، با این عقل دوراندیش همراه نموده تا یک تصویر حقیقی از معرفت و عشق خدا آشکار شود.

در این باور دیگر هیچ شک و تردیدی راه نخواهد یافت. آنچه در برخورد وی با شرایط روزگار به وجود می آید، تنها تصاویر غریبی است که گه گاه با درک وی از عالم هستی و موانع راه ایجاد می شود، اما نگاه توأم با یقین وی به هستی این موانع را از سر راه برداشته و دنیایی مملو از عشق و محبت را مصور خواهد ساخت. این نگاه عاشقانه، آغاز حرکت در مسیر معرفت بوده و تا انتها نیز غرق رؤیای وصال با لحظه های غریبانه عشق همراه خواهد بود.

 

۳) بی ریا

عشق به انسان، پاکی و صفای زندگی را می آموزد. نگاه عاشقانه به هستی، نگاهی پاک و بی ریاست که به وی تصویر واقعی نیاز را نشان می دهد. او خود را در میان مجموعه پیچیده ای از خلقت یک نشانه می بیند، نشانه ای که باید برای یافتن اصل و مبدأ حقیقی خویش آراسته به باوری روشن شود تا بتواند از حضور نشانه های عشق در جهت کمال خویش بهره ببرد. این همان نگاه روشنی است که انسانی خاکی به واسطه آن حقیقت را در می یابد.

 

گر بود نگاهت ز تمنای حضور

در موج حقیقت دل هر سایه نور

زین پاکی تدبیر شوی غرق یقین

پس مست شوی غرق همین شادی و شور

 

در چنین نگاهی هر ذره هستی هدفی دارد و هر کلیت با اجزاء خویش در جهت رسیدن به مقصدی معین در تکاپوست، پس انسان چون جزئی از این آفرینش خود را برای یافتن حقیقت آماده می سازد. آنچه باید بداند همان تصویر روشن عشق و نیاز شورانگیزی است که به وی چگونه زیستن را می آموزد، پس با نگاه بی ریای خود سعی می کند پیچیدگی های مسیر معرفت را بشناسد. خود را چون ذره در کلیت آفرینش رها می سازد تا غرق این حس پاک مقصدش را دریابد.

در این نگاه بی ریا، دیگر نشانه ای از خطاهای ادراکی نیست. آنچه او را برای یک زندگی آرام آماده می سازد، نگاه روشن او به هستی است تا جایی که از هر تصویر مبهم گریزان می شود و حیات را با روشن ترین احساس بندگی همراه می نماید تا دیگر هیچ نشانه ای نتواند این نگاه بی ریایش را آلوده به دنیای مکر و نیرنگ سازد و او را از هدف واقعی خلقت خویش دور کند.

 

۴) سرشار از هیجان

عشق، حقیقتی شورانگیز است که درون انسان را به شور و هیجان وا می دارد. نگاه عاشقانه به هستی در تمام مراحل زندگی انسان مؤثر بوده و تصویر روشنی از حیات را مصور می سازد. در چنین نگاهی تکاپوی درون و هیجان رسیدن به هدف، به زندگی انسان رنگ حقیقت می بخشد. آنچه را می بیند نشانی از معشوق حقیقی می داند و با مصور ساختن رؤیاهای خویش در دایره عشق و معرفت، به صور ناشناخته اندیشه اش جهت می بخشد تا مجموعه گسترده ای از شناسه های ادراکی را به مرکز واقعی هستی پیوند بزند و از هر آنچه ابهام برانگیزست دور شود.

انسانی که نگاهی عاشقانه به هستی دارد، دیدش مملو از هیجانی پنهان است. همین نگاه روشن او را در برابر نشانه های مبهم حیات، به تنها تصویر حقیقی عشق پیوند می زند تا آنچه در مسیر معرفت با صور آشنای عشق همراه است، با نگاهی سرشار از حقیقت به جلوه های نیازش معنا بخشد که در واقع این همان تصویر باور وی در مسیر حقیقت طلبی است.

هیجان عشق، انسان هدفمند را برای یافتن حقیقت زندگی به تلاشی سازنده ترغیب می نماید. در این تکاپوی عاشقانه، او ذره ای از نور حقیقت است که به صورت دایره وار از هر جزء این آفرینش، تصویری از معرفت را مصور می سازد. در چنین نگاهی شور و مستی خلقت آشکار خواهد شد. آنچه به این نگاه شورانگیز معنا می بخشد، همین احساس پاک انسان زیستن در دنیایی از عشق و معرفت است که وی را ز هر تصویر مبهم این عالم هستی دور می سازد و تنها به یک مقصد سوق می دهد که معنایش، عشق ورزیدن به معشوقی جاودانه است.

 

۵) لطیف و با احساس

در هیاهوی غریبی که عشق در وجود خاکی انسان برپا می سازد، حس لطیفی است که نگاه وی را به هستی تغییر می دهد. در چنین نگاه عاشقانه ای، محبت و عشق ورزیدن به دیگران جزئی از نیازهای یک انسان عاشق است. عشق به وی تصویر حقیقی جهان را نشان می دهد که حرکت هر ذره به سوی مقصد نهایی است و او خود را یکی از این ذرات خلقت می داند که باید در موجی از نور با عشق درآمیزد و با این تقلای عاشقانه به حقیقت دست یابد.

 

معنای محبت شده تصویر نیاز

سودای حقیقت بُوَد این جلوه راز

گر عشق بورزی شوی اینگونه رها

چون نیست به جز عشق دگر جلوه ناز

 

در چنین نگاهی، انسان از نشانه های ابهام برانگیز ذهن خویش که برگرفته از تصاویر دروغین حیات است رها می شود. نگاهش غرق احساس، بهر رسیدن به مقصدی  روشن به وی عاشقانه زیستن را می آموزد. در این نگاه، احساس پاک انسانیت برای تغییر و تحول جهانی مملو از کینه و انتقام هدف قرار می گیرد تا به واسطه این نگاه زیبا و روشن به هستی، آنچه در بحبوحه این حیات فانی سبب سردرگمی و حیرت شده، از مسیر تعالی انسانی دور گردد و حقیقت در بستری از نور آشکار شود.

در این نگاه عاشقانه، انسان خود را واسطه ای بهر مهر ورزیدن به دیگران قرار می دهد. خشونت و رفتار غیرانسانی را سد راه بشریت می داند، پس به پشتوانه عشق پاک از لطافت احساس خویش بستری برای زیبا زیستن در عالم هستی می سازد. در چنین نگرشی، عشقش را با تمام وجود به دیگران هدیه می کند. او شوری را که در نگاه عاشقانه اش موج می زند و تصویری که بیانگر حقیقتی ناب است، واسطه ای برای انسانیت و تجلی حقیقت در جهان هستی می داند و با این واسطه، عشق را به بشریت هدیه می کند.

او از حضور گرم عشق، باورش را در مسیر انسان زیستن به حقیقت عالم پیوند می زند. در نگاه وی جلوه های غریبانه احساس رنگی ندارند. آنچه هست تنها نور در نوری آشناست که می تواند عالمی سرشار از عشق و پاکی را مصور سازد. در چنین دنیایی، نگاه پاک و عاشقانه انسان راهنمای اندیشه ای متعالی خواهد بود تا هر آنچه تحول برانگیز و روشن می نماید، بتواند ذیل این نگاه آشنا با دیگر صور نیاز انسان همراه گردد و به بزرگترین هدف؛ یعنی وصال حقیقت بینجامد.

 

۶) امیدوارانه

لحظه ای که انسان در میان سرگشتگی و حیرت خویش با حقیقت آشنا شد، نگاه عاشقانه وی به حسی امیدوارانه پیوند خواهد خورد. چنین نگاهی به وی وسعت تفکر می بخشد تا بتواند از میان حجم غریب موانع و مشکلات زندگی به حقیقت حیات خویش پی ببرد. چنین تفکری او را برای رسیدن به هدف، به باورهایش پیوند می زند بنابراین شکست برای چنین انسانی معنایی نخواهد داشت. او نگاهش به هدفی ایده آل است و خود را موجودی خاکی با قدرت روحانی می بیند که برای یافتن حقیقت به نیروی عشق پایبند است.

در تصویر روشنی که برای آینده خود مصور ساخته، هزاران جلوه از حیات حضور دارند که گاه سبب حیرتش می شوند. در تلخ ترین شرایط زندگی، به نوای درونش پناه می برد اما آنچه بیش از همه به وی امید می بخشد، نگاه عاشقانه او به هستی است که برایش تداعی بخش حقیقت زندگی بوده، پس امیدش با چنین نگاهی به تصویر روشن فرداست.

با این تفکر ایده آل و نگاه سرشار از معرفت، او خود را در کلیت پیچیده این عالم هستی، محتاج تصویر حقیقی عشق می داند. این تصویر همان جلوه واقعی حضور خدا در دل آئینه گون اوست که وی را با نگاهی امیدوارانه به هستی و آینده ای روشن، به لحظات زندگی پیوند می زند تا صورت واقعی نیازش به رنگ عشق مزین گردد و آنچه باید باشد با نگاه عارفانه و همت والای وی محقق گردد؛ زیرا عشق تصویر واقعی این نیاز شورانگیزست و به انسانیت معنا می بخشد.

 

۷) حقیقت بین

یکی از نشانه های نگاه عاشقانه انسان به هستی، دیدی توأم با حقیقت است. چشم حقیقت بین انسان ورای این عالم خاکی، به جستجوی اصل و هدف نهایی خلقت بوده و در چنین نگاهی از هر واسطه ای برای یافتن معنای واقعی حیات بهره می برد. در چنین تصویری، عشق در زیباترین جلوه هستی نمایان می شود و ذیل این احساس پاک، حقایق خلقت برملا می گردد.

 

با چشم درون گر به جهان می نگری

دان لایق عشقی که به آن می نگری

تدبیر تو امروز ز این عشق مَجو

مستانه ز این عشق به جان می نگری

 

آنکه چشمی دور از تعلق دارد، نگاهش توأم با معرفت و درکی والاست. آنچه را باید بداند در نگاه خویش به هستی می شناسد. حضور خداوند را به عنوان اصل و منشأ خلقت در کل عالم هستی احساس می کند و با این معرفت عام به زیباترین نگاه عاشقانه مزین می گردد که در واقع، جلوه ای از نیاز و تفسیری از معرفت است که به باور زیبای عشق جهت داده و تصویر روشنی از نیاز را به ناز معشوقی جاودانه پیوند می زند.

آنچه وی را سردرگم راه می سازد، با این نگاه حقیقت بین در مسیر کمال طلبی با عشق همنوا می گردد. جلوه ای روشن مملو از حقیقتی بی پایان که از هر حادثه این عالم هستی به معنا و مفهوم حقیقت پی می برد، پس زخود می گذرد و وجودش را در مسیر عشق ورزیدن با حقیقت همراه می سازد. در چنین احساس زیبایی است که عاشقانه زیستن با جلوه های این عالم هستی به کلیت غریب آفرینش معنا می بخشد.

نگاهی که تحول برانگیز و معرفت ساز است، تنها با ترک انسان از مجاز، تعلقات و آرزوهای دور و دراز به دست می آید، بنابراین آنچه در مسیر یک عارف تصویرگر راه روشن عشق است، درک این واقعیت بوده که بداند او جزئی از خلقت است و آنچه وی را در مسیر تعالی روح با حقیقت همراه می سازد، تنها داشتن تفکری سالم و قلبی عاری از خطاست که در نهایت او را برای دنیایی از معرفت و عشقی جاودانه آماده می سازد. در چنین نگاهی، هرگز انسانیت نخواهد مرد بلکه وجدان انسانی پا به پای معرفت، عشق و کرامت به این عالم خاک معنا خواهد بخشید که در واقع، نتیجه اش عشقی جاودانه با وصلی شورانگیزست.

 

(ملیحه هدایتی)


منتشر شده

در

توسط

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با من:

سوال یا پرسشی از من دارید؟

مطمئنا بی‌نقص نیستم؛ اما بی‌وقفه می‌کوشم برای بهتر شدن. در مسیرِ کامل‌ شدن، حتما نیازمند چشمان تیزبین شما و شنوای نظرات ارزشمندتان هستم.

 

شماره تماس مستقیم با من: ۰۹۱۵۱۲۵۳۱۸۰

ایمیل پشتیبانی: support@malihehedayati.com