ایده پردازی در نویسندگی

ایده پردازی در نویسندگی

ذهن انسان به دلیل قدرتی که در خیال پردازی و تصویر سازی دارد، واسطه بیان بسیاری از واقعیت های پنهانی است که به صورت رمز گونه، در مجموعه پیچیده ای از صور ادراکی با نوع نگاه وی به مجهولات هم جهت است. نویسنده از قدرت تفکر خویش استفاده می کند تا خلاقانه به طراحی نقشه ای مناسب با محتوا و موضوع  انتخابی خویش بپردازد. در واقع این حرکت هنرمندانه، همان خلاقیت وی در ایده پردازی است که  می تواند زیباترین تصاویر ادراکی را مصور نماید.

 

با توجه به اهمیتی که ایده پردازی در نویسندگی دارد، به بیان این موارد می پردازیم:

 

۱) ایده پردازی در نویسندگی با وسعت بخشیدن به افکار

ذهن انسان به دلیل داشتن قدرت تجزیه و تحلیل، گسترش پذیر و فعال است. نویسنده از همین توانایی استفاده می کند تا واقعیت ها را بیان کند. گاهی ایده پردازی در نویسندگی با وسعت بخشیدن به افکاری است که به صورت مرموز، ذهن وی را درگیر مجهولات ساخته و تنها در این حالت است که می تواند به باورهایش معنا ببخشد و در قالب واژه ها و عباراتی صریح، پیچیده ترین افکارش را بیان کند.

 

موارد ذیل نشان دهنده هنر نویسنده در گسترش افکار است.

 

الف) اوج گرفتن

ذهن انسان می تواند در قالب تصاویر ساختگی، به کلیه عقاید و تفکراتش معنا ببخشد تا آنجا که هر واژه، واسطه ای برای ارائه این مفاهیم خواهد بود. ایده پردازی در نویسندگی با وسعت بخشیدن به افکار از طریق اوج گرفتن، زیباترین تصاویر خلاقانه را در ذهن نویسنده مصور می سازد تا در راستای این هنر به بسیاری از سئوالات ذهن خواننده پاسخ دهد و بتواند در یک کلیت متشکل از معانی و مفاهیم قابل تفسیر، ارزش ها و نیازهایش را بیان کند. این همان تغییری است که نویسنده می تواند در نوع نگاه و بیان افکارش ایجاد نماید.

 

اندیشه ما چو اوج گیرد هنرست
آن نقش که ذهن می کشد در دل ما
هر چند که در چنین رهی صد خطرست
تمثیل صدف بُوَد که در آن گهرست

 

زمانی که ذهن نویسنده فراتر از موضوع به واقعیت های ادراکی دست می یابد، هر نشانه ای را که به هماهنگی افکارش کمک می کند، به عنوان واسطه در مسیر ارائه اندیشه اش قرار می دهد و از طریق انتخاب واژه هایی هماهنگ با معنا، در مسیر گسترش پذیری افکارش به واقعیت های شناختی جهت داده تا با تفکیک افکار و حضور نشانه های شناختی، به باوری ورای یقین دست یابد. این همان کمال اندیشی و حفظ باورهای معرفتی است که ذهن نویسنده را واسطه این معنا گرایی می نماید.

 

ب) یافتن

گاهی ذهن نویسنده به صورت غیر مستقیم از طریق نشانه های شناختی، به تفکراتش جهت داده و یک مجموعه گسترده از باورها، آرزوها و تمایلاتش را در مسیر این معنا گرایی قرار می دهد. در این حالت، ایده پردازی در نویسندگی با وسعت بخشیدن به فکر، دریافتن راز و رمزهایی است که از هر نشانه قابل شناختی، یک کلیت غریب می سازد تا هر نشانه بتواند به افکار مختلف هدف بخشیده و به عنوان اصل و منشأ تغییر، به کلیه صور شناختی جهت دهد. این همان ایده پردازی در مسیر آرزوهاست.

 

تا در دل هر نشانه ای راز بُوَد
اندیشه چو جست راه این فطرت خویش
معنای نتیجه همچو آغاز بُوَد
هر قفل برای درک آن باز بُوَد

 

یافتن حقایقی که به نویسنده در ارائه افکارش کمک می کند، یک واسطه برای درک واقعیت های شناختی است تا آنجا که هر تصویری می تواند ار طریق بازتاب نشانه های قابل ادراک، به مجموعه افکار وی معنا بخشیده و از طریق هدایت و واسطه پردازی این واقعیت ها، پایبند به اصول نویسندگی، زیباترین مفاهیم و معانی را ارائه دهد، مفاهیمی که به صورت مستقیم به هر واژه ذیل تصویری روشن، معنای حقیقت می بخشد تا واسطه تغییر و تحول افکارش باشد.

 

ج) تحلیل موضوع

نویسنده در نگاه اولیه به واقعیت های شناختی، دست به انتخاب می زند؛ یعنی از میان تفکراتش کامل ترین تصویر شناختی را بر می گزیند و گرچه در یک مجموعه گسترده و پیچیده ای از افکارش، به هماهنگی و تنظیم این نشانه ها می پردازد، اما باز هم این کلیت پیچیده برای خواننده ابهام برانگیز خواهد بود، بنابراین ایده پردازی در نویسندگی با وسعت بخشیدن به فکر، با تحلیل موضوع و بررسی معانی خاص همراه است تا آنجا که نویسنده تفکرات پیچیده اش را با تجزیه و تحلیل و ارائه واقعیت های ادراکی قابل فهم می سازد.

 

هر گونه تفکری که در باور توست
یک جرعه اگر بنوشی از ساغر عشق
نقشش چو شراب ناب در ساغر توست
اندیشه ناب بهر آن یاور توست

 

تجزیه و تحلیل موضوعات به نویسنده این امکان را می دهد که از نشانه ای که به دلایلی، تحول بخش واقعیت های ذهن وی بوده اند، به عنوان واسطه کمک بگیرد و تصویر روشنی از نیازهایش را مصور نماید. در این حالت است که آنچه در پیچیده ترین واقعیت ها بیان می گردد، در واقع به عنوان واسطه ای برای درک نشانه های شناختی، زیباترین تصویر در قالب صور ادراکی خواهد بود که به عنوان اصل و منشأ تفکرات، واسطه این معنا گرایی قرار می گیرد.

 

۲) ایده پردازی در نویسندگی با تخیل گرایی

خیال پردازی به نویسنده این توانایی را می دهد که از هر واژه، معنایی متناسب با موضوع را اراده نماید تا آنچه باید در قالب مجموعه گسترده ای از مفاهیم قابل شناخت ارائه شود، با این تصویر سازی و همگرایی ذهن با تخیل به صورت یک کلیت بیان گردد و با پایبندی به اصول خاص نویسندگی، دشوارترین مفاهیم نیز در الفاظی ساده و قابل فهم ارائه گردند تا خیال برانگیز ترین معانی و مفاهیم در قالب کلیتی غیر قابل تغییر بیان شوند.

 

الف) تصویر آفرینی

قوه خیال به نویسنده توانایی خاصی می بخشد تا آنجا که می تواند بسیاری از افکارش را در قالب خیال پردازی، به واقعیت های نوشتاری پیوند بزند. ایده پردازی در نویسندگی با تخیل گرایی، به تصویر آفرینی ذهن وی می انجامد تا آنجا که تصویر روشنی از رؤیاهای نویسنده را مصور می سازد تا آنچه باید در قالب یک کلیت بیان شود، از طریق هماهنگی با تصاویر شناختی در قالب خیال، زیباترین معانی را در واژه هایی ساده و عبارت هایی روشن بیان نماید. این همان واقعیتی است که گاهی نادیده گرفته می شود، اما تخیل بیانگر این زیبایی ها خواهد بود.

 

با رنگ خیال جلوه ها پیدا شد
تصویر هزار نقش خوش زین حیرت
هر دیده قرین رنگ ها بینا شد
با اصل وجود عاقبت رسوا شد

 

آنچه ذهن گسترش پذیر نویسنده در تصویر آفرینی از واقعیت ها و مفاهیم خاص آشکار می سازد، بازتاب همان نگاه اولیه وی به حقایق شناختی است تا آنجا که می توان هر نشانه ای را که در این مسیر واسطه قرار گرفته، به عنوان یکی از رموز قابل شناخت به باورها و عقاید خاص پیوند زد و یک تصویر کلی از واقعیت ها را مصور نمود، واقعیت هایی که گاه در حجم غریب باورهای وی پنهان بوده اند و تنها در قالب خیال پردازی می توان این حقایق را آشکار نمود.

 

ب) خلاقیت

ذهن به صورت خودآگاه همواره به دنبال راهکارهایی برای افزایش خلاقیت و بیان واقعیت هاست، بنابراین ایده پردازی در نویسندگی با تخیل گرایی، منجر به خلاقیت نویسنده در بیان افکارش خواهد شد. این حقیقت به صورت مستقیم بر کلیه صور شناختی تأثیر گذاشته و مجموعه درهم پیچیده ای از واقعیت های شناختی را آشکار خواهد نمود. به همین دلیل، ذهن دائم در حال خیال پردازی است تا در قالب خلاقیت بسیاری از تمایلات و آرزوها را بیان نماید.

 

با رنگ خیال آنچه تصویر شود
پس آنچه شود عیان ز این رنگ خیال
چون نقش برای دیده تفسیر شود
معنای همان بُوَد که تعبیر شود

 

با خلاقیتی که نویسنده در بیان اندیشه هایش دارد، از طریق ایده پردازی می تواند بسیاری از واقعیت های شناختی را بیان نماید و با رعایت اصول نوشتاری، از هر نشانه ای که در این مسیر به باورهایش جهت می بخشد، در جهت رشد حقایق شناختی بهره ببرد و هر تصویر قابل تفسیری را که ذهن خلاقش مصور می نماید، به مفاهیم و معانی دشوار ذهنش پیوند بزند تا هر آنچه باید در عبارت های ساده بیان شوند به این تصاویر معنا ببخشند.

 

۳) ایده پردازی در نویسندگی با تمرکز

دقت و تمرکز، رمز موفقیت هر نویسنده است؛ زیرا ذهن به صورت نا خودآگاه متمایل به صور غیر قابل شناخت و مفاهیم پیچیده ای است که گه گاهی خود را در نوع بیان مفاهیم نشان می دهند، اما ایده پردازی در نویسندگی با تمرکز، اثبات کننده این واقعیت است که آنچه دشوار می نماید، در قالب واژه ها و عبارت های ساده می تواند زیباترین تصاویر را منعکس نماید. تصویری که ذهن به صورت گسترده در مسیر باورهایش مصور می نماید، بازتاب این حس شور انگیزست و می تواند بیانگر زیباترین واقعیت ها باشد.

 

موارد ذیل، نشان دهنده حضور این باور زیباست:

 

الف) درک

ایده پردازی در نویسندگی با تمرکز، به درک و شناخت واقعیت ها می انجامد. آنجا که هر نشانه، واسطه ای برای بیان واقعیت هاست و آنچه به صورت رمز گونه در باور انسان پنهان بوده، با این نوع تفکر به اصول خاص معرفتی پایبند خواهد شد. درکی که نویسنده از واقعیت ها دارد، واسطه ای برای تجزیه و تحلیل صور نا شناخته ای است که ذهن به صورت نا خودآگاه در مجموعه ای از باورهای شناختی مصور می نماید. این حقیقتی است که می تواند در بیان نشانه های شناختی، واسطه ای برای این ایده پردازی باشد.

 

در آنچه که درک کرده ای باور توست
پس آنچه که نقش بسته در صفحه جان
تصویر چنین حقیقتی یاور توست
رمزی است که چون شراب در ساغر توست

 

با درکی که نویسنده به واسطه نوع نگاه و تفکرش به آن می رسد، کلیه تصاویر شناختی به اصول خاص معرفتی خواهد پیوست و یک مجموعه کاملاً منظم از نشانه ها و رموز پنهان، به افکارش معنا خواهد بخشید؛ زیرا آنچه باید آشکار گردد، همان تصویر نخستینی است که نویسنده در وهله اول برخورد با واقعیت ها در ذهنش مصور نموده و با این واژه پردازی، بسیاری از حقایق بر ملا می گردد تا زیباترین ایده ها در قالب واقعیت های شناختی بیان شوند.

 

ب) هدف

گاهی آنچه در اندیشه نویسنده می گذرد، بازتاب نگاه وی به هدف است. در این حالت، پیچیده ترین مفاهیم نیز ساده و روشن بیان می گردند، بنابراین ایده پردازی در نویسندگی با تمرکز به هدف و نتیجه ای کاملاً صحیح می انجامد تا جایی که آنچه بیان می شود، آیینه ای از حقایق ذهن نویسنده بوده و تصویر روشنی از هدف را در قالب واژه ها و عبارت هایی زیبا مصور می نماید. با همین هدفمندی است که ذهن نویسنده به باز آفرینی وقایعی می پردازد که روزی واسطه تخیل گرایی وی بوده اند.

 

آیینه ذهن بهر نقشی دگرست
پس عشق بورز چون که هر آیِنه ای
دریاب هدف نشانه ای از هنرست
گر نقش نبیند اینچنین در خطرست

 

هدف به نویسنده این توانایی را می بخشد تا از طریق هماهنگی فکر با مجهولات، حقایق را درک نماید و بتواند یک مفهوم کلی از واقعیت های شناختی را آشکار نماید. این همان حقیقتی است که گاه نادیده گرفته می شود و زمانی نیز می تواند به راهبردی صحیح بینجامد. درکی که ورای این واقعیت ها به اصول شناختی پایبند بوده و می تواند تصویر روشنی از وقایع غیر قابل شناخت را ساده و صریح بیان کند. در این حالت است که هدف، بازتاب این تصویر سازی و نتیجه تحلیل گرایی نویسنده خواهد بود.

 

۴) ایده پردازی در نویسندگی با یادآوری خاطرات

بخشی از آنچه در حجم عظیم اندوخته های ذهن مرور می شود، خاطراتی است که هر تصویر آن واسطه ای برای باز آفرینی حقایق پنهان ذهن به شمار می آید. گاهی آنچه ما تحت عنوان تجربه از آن یاد می کنیم، در واقع حاصل خاطراتی است که به صورت یک کلیت غریب به باورهایمان معنا می بخشد و با هر تصویر ادراکی، به مجموعه ای از نیازهایمان پاسخ می دهد. ایده پردازی در همین راستا می تواند تحول آفرین باشد.

 

موارد ذیل بیانگر این واقعیت هستند:

 

الف) احساس

نقشی که احساس در هدایت ذهن و تصاویر ادراکی دارد، آنقدر زیاد است که می توان آن را نقطه شروع هر ایده ای دانست. در ایده پردازی در نویسندگی با یادآوری خاطرات، احساس به عنوان مبدأ و منشأ تغییر و تحول هر نویسنده می تواند زیباترین تصاویر شناختی را منعکس نماید. در این تصاویر آنچه به عنوان راهکار مناسب و دلیل تحول نویسنده معرفی می گردد، احساس پنهانی است که می تواند در قالب افکاری تحول ساز، تعیین کننده نقش هر واژه در مسیر معنا گرایی باشد.

 

احساس تو رنگ چون پذیرد زیباست
پس نقش چومی پذیرد این احساست
معنای چنین حقیقتی نا پیداست
هر جلوه خوش درون آیینه ماست

 

با همین احساس است که می توان به خیلی از مجهولات پاسخ داد؛ زیرا افکار نویسنده در تداوم خاطرات، سردرگم هدفی است که به عنوان منشأ تغییر، سبب تحریک اندیشه وی گردیده، اما احساس می تواند به این نشانه های شناختی معنا ببخشد و تصویر روشنی از نیاز نویسنده را مصور نماید و در این حالت است که دیگر هیچ ابهامی برای بیان واقعیت های شناختی باقی نمی ماند.

 

ب) نیاز

ایده پردازی در نویسندگی با یادآوری خاطرات، نیاز نویسنده به باز آفرینی حقایق و نشانه های تغییر را به اثبات می رساند؛ زیرا آنچه در قالب نیازها بیان می شود یک واسطه برای راهیابی ذهن به مجموعه گسترده ای از خاطرات است که خود به خود در مسیر واقعیت های شناختی، از هر نشانه واسطه ای برای درک و دریافت حقایق می سازد و تصویر روشنی از نیازها را مصور می نماید. این همان نگاهی است که به نویسنده روش صحیح تغییر را می آموزد.

 

هر واسطه ای که نقش یابد ز وجود
پس در دل خاطرات گردیده نهان
رنگی است نهان ز اصل هر بود و نبود
چون گرمی شعله غرق در آتش و دود

 

با توجه به نیازی که نویسنده به ارائه این مفاهیم دارد، تمایلات و آرزوهای خواننده نیز در راستای همین نیاز معنا خواهند یافت؛ زیرا گاه تصویری که از طریق این همخوانی ذهن با واقعیت ها مصور می گردد، یک وسیله برای بیان واقعیت هاست ولی گاهی با مجهولات ذهن گره خورده، اما مهم نوع نگاه نویسنده به خاطرات است که وی را بر گزینش صحیح واژه ها و مفاهیم توانا می سازد تا آنچه باید بیان شود در زیباترین تصویر مصور گردد.

 

ج) انتخاب

اصولی که نویسنده با درک و شناخت آن به پردازش واژه ها و تصویر سازی مفاهیم می پردازد، وی را به انتخاب بهترین روش بیان افکار ترغیب می نماید، به همین دلیل ایده پردازی با یادآوری خاطرات به انتخاب صحیح وی از این صور شناختی وابسته است تا آنجا که با انتخاب شایسته می توان یک نویسنده ایده پرداز و موفق بود، نویسنده ای که از هر نشانه ای که در مسیر باورهایش به آن رسیده، به عنوان واسطه ای برای بیان آرزوها و تحقق اهدافش بهره می برد.

 

در موج نگاه آشنایت هنرست
پس آنچه که بر گزیده ای غرق یقین
هر معنی لفظ غرق حسی دگرست
بی جلوه وجود آن چنین در خطرست

 

با نگاه منطقی و درک صحیحی که نویسنده از واقعیت های شناختی دارد، خیلی از رموز پنهانی که راهگشای نوشتن به شمار می آیند، در مجموعه ای از تصاویر ساختگی ذهن می توانند بیانگر حقایق باشند. در همین راستا، آنچه به عنوان واسطه راهگشای نویسنده به شمار می آید، از طریق هماهنگی با معانی و مفاهیم انتخابی بیشترین تأثیر را در تغییر و تحول خواننده خواهد داشت، بنابراین اینکه چه موقع و چگونه از توانایی ها استفاده کنیم، واسطه ای برای موفقیت است و می تواند نویسنده را با یادآوری خاطرات به اصول نویسندگی پایبند سازد.

 

۵) ایده پردازی در نویسندگی با گرایش به رؤیاها و آرزوهای پنهان

تفکر به صورت مستقیم بر نوع نگاه و چگونه زیستن انسان تأثیر می گذارد. آرزوها و رؤیاها نیز تصاویری از غریب ترین افکار انسان به شمار می آیند که گاه در بستری از نیاز مصور می شوند. این همان تصاویری خواهد بود که می تواند نویسنده را در هدفیابی و رشد نشانه های شناختی یاری کند تا در حجم غریب تمایلات به اصول واقعی و مفاهیم عمیق ادراکی تکیه نماید.

 

در موارد ذیل به بررسی این نکته می پردازیم:

 

الف) هیجان

رؤیاها و آرزوهایی که ما در سر داریم، در واقع به صورت یک کلیت پیچیده در ذهن دائم در حال تصویر سازی هستند. این تصاویر همان عکس العمل هایی است که فکر بدون هیچ دلیلی مصور می نماید. همین تصاویر اثبات می کنند که ایده پردازی در نویسندگی با گرایش به رؤیاها و آرزوهای پنهان، در قالب هیجان نمود پیدا می کند؛ زیرا هیجان در مسیر ارائه واقعیت های شناختی بیشترین تأثیر را داشته و می تواند راهگشای فکر در بیان این حقایق باشد.

 

در ذهن هزار نقش و تصویر بُوَد
پس آنچه که ذهن می گزیند به یقین
با رنگ خیال غرق تفسیر بُوَد
از بهر چنین نشانه تدبیر بُوَد

 

هیجان، تفسیر نیازهای ماست که در قالب احساس نمود می یابد. این حس لطیف در فرایندهای مکرر ذهن که به دنبال دستیابی به هدف و درک باورهای شناختی است، به هر اصل قابل تعریفی معنا می بخشد تا هر مجهولی به واسطه آن پاسخ داده شود و تغییری که باید در تصویر سازی صورت گیرد، به عنوان یک راهکار مناسب تحول ساز هر نوشته ای باشد.

 

ب) تحول

نوگرایی مضامین و گرایش به تغییر و تحول مفاهیم خاص، بیانگر هنر نویسنده در ایده پردازی است که به قدرت تصویر سازی ذهن وی بستگی دارد. در این حالت می توان گفت که ایده پردازی در نویسندگی با گرایش به رؤیاها و آرزوهای پنهان، رمز تحول و واسطه تصویر نمایی صور ذهن نویسنده است. به همین دلیل، آنچه باید در مجموعه گسترده ای از واژه ها و عبارت های ساده بیان شود، گاه در نقش و تصویری از واقعیت ها آشکار می گردد و زمانی به صورت رمز گونه، بیانگر واقعیت های شناختی است.

 

هر گونه تحولی که آید به بیان
این نقش که ذهن می گزیند نَبُوَد
تصویر حقیقتی بُوَد در دل و جان
جز جلوه عشق در هیاهوی زمان

 

یک نویسنده ایده پرداز با بیان آرزوهای پنهان و تصویر سازی از رؤیاهای خود و خوانندگانش، به تصاویر شناختی معنا می بخشد و از طریق باز آفرینی برخی از وقایع خاص ادراکی با هر نشانه ای که می تواند در بیان باورهایش واسطه قرار گیرد، در قالب تغییر و تحول اصول خاصی را طراحی می نماید که خود به خود بیشترین تأثیر را در نماد گرایی واژه ها و معانی ذهن وی دارد و در این حالت است که می توان به این اصول شناختی معنا بخشید تا نویسندگی واسطه بیان این واقعیت ها باشد.

موارد بیان شده، روش های ایده پردازی نویسنده به شمار می آیند که هر کدام در قالب و تصویری از نشانه های رفتاری، بیشترین تأثیر را در بیان واقعیت های مکتوم ذهن بشر دارند. به همین دلیل، آنچه در مسیر این باورها نمود می یابد، تصویری از همان  افکاری است که می تواند هم به صورت مستقیم در واژه ها و عبارت هایی ساده و تأثیر گذار نمود پیدا کند و هم به صورت غیر مستقیم در مضامین شناختی، راهگشای افکار بشر باشد و این در واقع، بازتاب همان اصولی است که نویسندگی بر پایه آنها استوار می ماند.

 

(ملیحه هدایتی)

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با من:

سوال یا پرسشی از من دارید؟

مطمئنا بی‌نقص نیستم؛ اما بی‌وقفه می‌کوشم برای بهتر شدن. در مسیرِ کامل‌ شدن، حتما نیازمند چشمان تیزبین شما و شنوای نظرات ارزشمندتان هستم.

 

شماره تماس مستقیم با من: ۰۹۱۵۱۲۵۳۱۸۰

ایمیل پشتیبانی: support@malihehedayati.com